رمان ایرانی

گمشده در خیال

صبر کنید و آن‌گونه نگاهم نکنید! من زنی تنها هستم و این گناه من نیست! اگر نگاه می‌کنید، به آن روزهایی بنگرید که از زندگی هیچ یادگاری به نیکی ندارم من جوانی‌ام را، زیبایی‌ام را و هر آنچه را داشتم از کف دادم ولی از عشق و آرامش هیچ نفهمیدم. اکنون تنها شده‌ام و می‌خواهم فرصتی دوباره برای دوست داشتن و جستجوی آرامش درونی پیدا کنم. به من خرده مگیرید! من بر خیالات خویش سوار نشده‌ام تا گم شده و سرگردان بر آسمان آرزوها پرواز کنم. من می‌خواهم دوباره زندگی را تجربه کنم حتی اگر به بهای گم‌شدن در خیال خویش باشد!

شادان
9789642919338
۱۳۸۹
۴۶۴ صفحه
۲۹۵ مشاهده
۰ نقل قول