نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

صدای آهسته

در جایی از نمایش صدای آهسته. مرد یا زن نمایش خواهد گفت: «تو از من گریزی نداری. من از لحظه‌ای که. چشم باز کردی با تو بودم. وقتی که راه رفتی؛ وقتی که دهان باز کردی، در کنار تو می‌خوابیدم. با تو بزرگ می‌شدم. وقتی که بلوغ می‌شدی. من تنت را می‌کاویدم. بر میل‌هایت چنگ می‌کشیدم... تو را در تقدیر ترشحات درونت اسیر کردم. با تو شکل گرفتم، شمایلی دوگانه و دورویه که. بر هم چنگ می‌انداختند و هر دو از همان دورها می‌دانستیم. که یکی از ما دو باید ویران شود.» و بدین گونه این هم‌آمیزی منحوس که می‌باید. به ناچار از هم بگسلد، از مرزهای تن می‌گذرد. و به سر حدات روح پای می‌نهد و نشان می‌دهد. این اجناس متمایز جنسیت - همچون نحوه‌هایی از. بودن در جهان - آنگاه که به تقدیر ناموزون ترشحات درون. درهم بیامیزد، پس "خطای کبریایی" آغاز می‌شود.

بیدگل
9786226863049
۱۱۲ صفحه
۳۱ مشاهده
۰ نقل قول
محمد رضایی‌راد
صفحه نویسنده محمد رضایی‌راد
۶ رمان محمد رضایی‌راد فیلمنامه‌نویس، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و نویسنده نمایشنامه‌های «رقصی چنین»، «گزارش خواب» و «در دوزخ نوشتم»

محمد رضایی‌راد بعد از حدود ۱۰ سال‌ها دوری از تئاتر بار دیگر از روز ۵ تیر ماه ۱۳۹۳ با اجرای نمایش «و آنک انسان» در تالار استاد مشایخی موسسه فرهنگی هنری«مان» به صحنه بازگشت. وی در هنگام دولت احمدی نژاد در تئاتر ممنوع‌الکار شد اما در سینما امکان فعالیت داشت و در همان سال‌های دوری‌اش از تئاتر، فیلمنامه فیلم «خسته نباشید» را نوشت که ...
دیگر رمان‌های محمد رضایی‌راد
فعل (شطحیاتی در دستور) نمایش‌نامه
فعل (شطحیاتی در دستور) نمایش‌نامه در جایی از نمایش‌نامه یکی از آدم‌ها می‌گوید: «انسان نخستین نمی‌گفت، می‌رم، می‌رفت. نمی‌گفت بده، می‌گرفت. نمی‌گفت می‌خوام بخورم، می‌خواست و می‌خورد.» نمایش‌نامه «فعل» شرح هبوط «فعل» به مثابه کنش است در «فعل» به مثابه زبان. هبوطی که در آن عشق از کنش به کلام تنزل می‌یابد و «فعل» از زندگی رخت بر می‌بندد. کوشش آدم اصلی نمایش برای فهم ...
رقصی چنین
رقصی چنین ((مردی که روی مین ایستاده سخن می‌گوید: این‌جا زمینه مادر، اون‌جا آسمون، ابر مال آسمونه، خاک مال زمین، خاک روی زمین می‌دوئه، ابر توی آسمون، پرنده‌ها اما هر دو جان، هم توی آسمون، هم روی زمین، ما فقط روی این زمین‌ایم مادر، چه سرده این زمین مادر، چه دوره اون آسمون، ما فقط روی این زمین واسادیم مادر... خلاصم کن ...
فرشته تاریخ
فرشته تاریخ در جایی از نمایش والتر بنیامین رو به ما خواهد کرد و خواهد گفت: «من شاید همون خاطره‌ای هستم که الان در لحظه خطر روشن می‌شه... و این که شما چطور در اکنون خودتون تصویر من رو که جرقه‌زنان ظاهر می‌شه و به چنگ می‌آورید...» و با همین گفتار خود را پیوند می‌زند به کل تاریخ ستمدیده، و پس همان‌گونه ...
در دوزخ نوشتم
در دوزخ نوشتم زن و دختر روی دو مبل، همچون جنینی، در خود کز کرده؛ چشمان‌شان بسته است. صدای مرد: همه زندگی رو دوراهی‌ها پر کرده. سر دوراهی باید انتخاب کنی؟ هیچ راه دیگه‌ای نیست آیا، غیر از این دو؟ من توی این بازی نیستم؛ این بازی دوراهی‌ها. این بازی من نیست. توی این دوراهه‌ای که هر طرفش فرو رفتنه، تنها کاری که می‌شه ...
مشاهده تمام رمان های محمد رضایی‌راد
مجموعه‌ها