رمان خارجی

آهنگ عشق

(La symphonie pastorale)

همان گونه که سنفونی ششم یا سنفونی پاستورال در دنیا‌ی موسیقی یکی از دل‌انگیزترین و لطیف‌ترین آثار بتهوون شناخته شده است اهل نظر داستان آهنگ عشق یا سنفونی پاستورال را نیز در زمینه ادبیات، انسانی‌ترین و پراحساس‌ترین نوشته آندره ژید می‌دانند و از این رو از میان قشر کتاب خوان دنیا کمتر کسی را می‌توان یافت که دست کم یک بار این داستان بسیار لطیف و رقت انگیز را نخوانده باشد000

قطره
9789643415020
۱۳۹۰
۱۲۸ صفحه
۱۶۲۲ مشاهده
۴ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آندره ژید
صفحه نویسنده آندره ژید
۲۲ رمان آندره پل ژيد در سال ۱۸۶۹ به دنيا آمد و از نظر ذهنيت و روحيه به آينده تعلق داشت؛ وي « زمان متغير» را فعالانه تجربه مي كرد و در تلاش براي ساختن آينده بود .ژيد از ريشه مذهبي دوگانه اي برخوردار بود : پدرش پروتستان و مادرش كاتوليكي بسيار ديندارتر و جزمي تر از شوهرش بود. پدر آندره به فاصله كمي پس از تولد او درگذشت. وي در كنار دو بانوي سختگير مذهبي (مادر و مادربزرگش) رشد كرد و البته ...
دیگر رمان‌های آندره ژید
در تنگ
در تنگ این‌جا قصد نوشتن نخستین خاطره‌های خود را ندارم و آن‌چه می‌خواهم بنویسم تنها خاطره‌هایی است که به این سرگذشت ارتباط دارد. و می‌توانم بگویم که این ماجرا درست در سال مرگ پدرم آغاز می‌شود. شاید احساس من که از سوگواری‌مان و اگر غم خودم نبود، دست کم از دیدن غصه مادرم به هیجان آمده بود مرا مستعد تاثرهای تازه‌ای می‌کرد: ...
سرشت زنان
سرشت زنان دوست من؛ به نظرم برای تو می‌نویسم ـ من هرگز یادداشت‌هایی نداشته‌ام و جز نامه‌نگاری چیز دیگری نمی‌دانم، و اگر روزی تو را نبینم بی‌شک برایت نامه می‌نویسم، اما اگر قبل از تو بمیرم (که آرزوی من است زیرا زندگی بی تو برایم کویری بیش نیست) این یادداشت را خواهی خواند و آن وقت کمتر از تو جدا شده‌ام. اما ...
پرومته سست زنجیر
پرومته سست زنجیر آقا یکماه است که شما این مطلب را به من گفته‌اید، و من نتوانستم هیچگونه پاسخ دقیقی به شما بدهم، اما پس از واقعه‌ای که در ماه گذشته برایم رخ داده است، هیچ خاطره‌ای از آنچه پیش از این اتفاق درباره آن فکر می‌کردم برایم نمانده است. پس من از افکار گذشته‌ام، جز آنچه برای شما تفاوت بین آنها و افکار ...
مکتب زنان
مکتب زنان اتفاق عجیبی افتاد. شاهد آن بودم که ناگهان سرش را در میان دستانش گرفت و گریه کرد. تظاهری در میان نبود. اشک‌هایش آن‌قدر واقعی بودند که تمام پیکرش را به لرزه در آوردند، اشک‌های واقعی که انگشتانش را خیس کردند و روی گونه‌هایش چکیدند، در حالی که بیست بار با صدای دیوانه‌وار این جمله را تکرار کرد: همسرم دیگر مرا دوست ...
رذل
رذل بله، برادر عزیزم، حدس تو درست است، میشل سرگذشت خود را برای ما بیان کرد. تو از من خواهش کردی که آن را برای تو بنویسم، منهم قول دادم و اکنون به وعده خود وفا می‌کنم، ولی در موقع فرستادن آن دچار تردید می‌شوم، زیرا هرآن‌چه آن را بیشتر می‌خوانم، در نظرم زشت‌تر و موحش‌تر جلوه می‌‌کند. آه نمی‌دانم درباره ...
مشاهده تمام رمان های آندره ژید
مجموعه‌ها