نیلوفر سر در سینهام فرو برد و میگفت :دیدی خاله ماهی مرد،دیدی پا پری دیگه پا نداشت.چشم گریانش را بوسیدم و گفتم:مهم نیست ،پا پری پر نو درمیورد و ماهیها هم دوباره تخمریزی میکنند.وقتی ماهی جان میداد حس کردم که خودم دارم جان میدهم...
۲۹ رمان
در 23 خرداد ماه 1331 در تهران دیده به جهان گشودند . اولین قطعه ادبیشان به نام دلم برای پروانه می سوزد رادر 9سالگی نوشتند. در سال 1347 ازدواج نمودند و حاصل ازدواجشان دو فرزند به نامهای بابک و بهارک شد. سه سال مشغول به فراگیری علوم دینی در حوزه علمیه آب منگل در کرج شدند . با پشتکار و علاقه ای که به خواندن و نوشتن کتاب داشتند اولین کتاب خود را با عنوان بازگشت به خوشبختی منتشر ...
بانوی جنگل
گونههای هدیه از شرم سرخ شدند و سرش را به زیر انداخت و گفت: معنی این حرف یعنی خواستگاری. اگر مرد جنگل از من خواستگاری کند میپذیرم که همسرش باشم. فرهاد با صدای بلند خندید و تمام مهرش را در کلام جمع نمود و گفت: و مرد جنگل از بانویش سپاسگذار است و قول میدهد برای او کلبهای از مهر ...
کوچه باغ یادها
کوچه باغ یادها گوشهای از خاطرات تلخ وشیرین زندگی در کوچههای باریک و بلند خیابان ری و بازارچه نایبالسلطنه با مردمی که صف و محبت آنان را میتوان به لطافت باران و برگ گل تشبیه کرد، است. کوچههایی که نامها و یادهایی را در سینه حفظ کرده است که گذشت زمان نیز مهر فراموشی بر آن ننواخته و همین کوچهها ...