آغاز فصل سرد
تهران را دوست دارم. مثل نسل ما، مثل من، خاکستری و پیچ در پیچ و پر هیاهو است. یا بسیار سرد است یا بینهایت گرم. مدام از پایه ویران میکند و از نو میسازد. تجربه میکند. خود را باز میآفریند. شلوغی و آشفتگیاش وامدار گفت و گوهای ساکنانش است. که هر یک، به نوعی و در جایی بقای خود را ...
کاجزدگی
ضحی کاظمی نویسنده پُرکار و جوانِ روزگارِ ماست. او در سالهای گذشته چند رمان منتشر کرده است. رمانِ کاجزدگی متفاوتترین تجربه نویسندگی اوست. رمانی در ژانر علمی ـ تخیلی با گرایشِ آخرالزمانی، ژانری که از محبوبترین و بدیعترین ژانرهای ادبی تاریخِ داستاننویسی جهان است. رمان درباره آدمهای یک شهرِ مسخ شده است که انگار سایهای نیرومند آنها را تحت سیطره ...
خاک آدمپوش
هیچ نویسندهای به اندازه ژانرنویس با شهرزاد احساس همذاتپنداری نمیکند. ژانرنویس مخاطب را بر سریر پادشاهی مینشاند و هدفی جز تسخیر عمیق و تمام قلب و ذهن او ندارد؛ همچون شهرزاد، که اگر هر شب نمیتوانست پادشاه را پای نقل خود نگه دارد، هستی خود را از دست میداد. هدف مجموعه رمان ژانر نشر هیلا احترام به احساس، شعور و ...
اینجا کسی مرده
رو میگرداند به اطراف. انگار دنبال پاسخ سوالی است. سوالی که خود نمیداند و جوابی که سالهاست فراموشش شده. مریم سرش را روی ساقهای دستش که ضربدر بر زانو گذاشته، خم میکند. انگار مردد است که گریه کند یا نه. مهشید دست پشت مریم میگذارد و مریم با نوازش آرام مهشید دوباره مینشیند. مهشید میپرسد کسی مرده؟ مریم با سر ...