مجموعه داستان خارجی

تا زمانی که (گزیده‌ای از داستان‌ها و نقدها)

نویسنده داستان کوتاه به سبب قالبی که برای بیان برگزیده است اجبارا از امکانات نیمه‌هنری که در بافت‌های بی‌شمار رمان و نوول مجاز است صرف‌نظر می‌کند. اگر قرار باشد که در چند صفحه پیامی تکان‌دهنده عرضه شود و واکنش لازم را در خواننده به وجود آورد این پیام باید مانند آتشی باشد که بدون به وجود اوردن خاکستر بسوزد. از این لحاظ داستان کوتاه با شعر قابل قیاس است.

نیلوفر
9789644484650
۱۳۹۴
۲۸۸ صفحه
۳۸۰ مشاهده
۰ نقل قول
هاینریش بل
صفحه نویسنده هاینریش بل
۳۴ رمان هاینریش تئودور بل نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن می‌پردازد. هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن هم‌زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه‌های جنگ به سربرد. بیشتر دوران ...
دیگر رمان‌های هاینریش بل
نان سال‌های جوانی
نان سال‌های جوانی گرسنگی قیمت‌ها را به من یاد داد، فکر نان تازه مرا کاملا از خود بی خود می‌کرد، من غروب‌ها ساعت‌های متمادی بی‌هدف در شهر پرسه می‌زدم و به هیچ چیز فکر نمی‌کردم به جز نان. چشم‌هایم می‌سوخت، زانوهایم از ضعف خم می‌شد و حس می‌کردم چیزی مثل گرگ درنده در وجودم هست. نان.
گوسفندان سیاه
گوسفندان سیاه
جامعه‌شناسی پالتو ماهوتی
جامعه‌شناسی پالتو ماهوتی هاینریش بل یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر آلمانی است که در سال 1972 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. او نویسنده‌ای است عمیقا اجتماعی و انسان مدار که در جای جای آثارش حساسیت‌های اجتماعی خود را در قالب رمان، داستان کوتاه و بلند، نمایشنامه رادیویی و جستارهای کوتاه و بلند به جامه کلمات می‌پوشاند. بل، ساده‌نویس است و نکته‌سنج و در ...
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم همیشه مقدمه نوشتن بر یک داستان را کاری زاید می دانستم ،اما کتاب آبروی از دست رفته کاترینا بلوم به چند دلیل مرا که از این کار گریزان بودم به انجام دادنش واداشت.موضوع این کتاب چکیده‌ی آخرین نظریه‌ی سیاسی- اجتماعی هاینریش بل است،که در آن به صراحت در مصاحبه‌های مختلف پس از چاپ کتاب بیان می‌کرد.او معتقد بود فاجعه‌ای که ...
پیراهن ابریشمی سبز رنگ
پیراهن ابریشمی سبز رنگ هنگامی که دوباره جاده بلند و خاکستری رنگ و دوست‌داشتنی را رویت کردم نفسی عمیق کشیدم. همان جاده‌ای که حاشیه‌اش را درختانی که بر اثر وزش باد تکان می‌خورند پر کرده بودند. نبضم آهسته‌تر می‌زد. وقتی سر چهارراه نشستم خستگی‌ام رفع شد. خیابان بدبو و کثیف دهکده به این جاده شوسه که بوی آزادی می‌داد منتهی می‌شد. عرق از بدنم ...
مشاهده تمام رمان های هاینریش بل
مجموعه‌ها