نثر کتاب به قدری گیرا و ساده بود که وقتی داشتم می‌خواندم کاملا از فضای اطرافم جدا می‌شدم. این کتاب را با ترجمه آقای اصغر نوری خواندم. ترجمه بسیار خوبی بود گرچه سانسور در بخش‌هایی از داستان کاملا مشخص بود که مطمئنا از دست مترجم هم خارج بوده. رمان از زبان شخصیت‌های اصلی داستان که دوقلو‌ها بودند نوشته شده. نویسنده برای درک بهتر از آن چیزی که اتفاق می‌افتد اتفاقات رو کمی عجیب و اغراق‌آمیز نشون داده. دوقلوهای معصوم داستان برای مقابله با خطرات جنگ و فضای وحشیانه حاکم بر شهر و مردمشون تمرین‌های بدنی و روانی زیادی در مقابل درد می‌کنند. این بچه‌ها تا جایی که می‌توانند احساسات عمیق خودشون رو سرکوب می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند در مقابل بدی‌هایی که در حق خودشون و بقیه مردمشون می‌شود کرخت باشند تا بتوانند به زندگی ادامه بدهند. تا اینکه به جایی می‌رسند که وقتی مادرشون جلوشون منفجرمی‌شه، انگار اتفاق مهمی نیفتاده یا بدتر از آن وقتی است که حاضر می‌شوند برای رسیدن به هدفشان، جون پدرشان را وسیله قرار بدهند. فضای داستان تلخ است البته خوبی هم در داستان وجود داره ولی همه‌ی آدم‌های خوب به نحوی در جنگ از بین می‌روند.