واقعاً کی مانده که بهش سلام بکنم؟ خانم مدیر مرده، حاج اسمعیل گم شده، یکی یکدانه دخترم نصیب گرگ بیابان شده، گربه مرد، انبر افتاد روی عنکبوت، و عنکبوت هم مرد و حالا چه برفی گرفته. دکتر بیمه گفت: «هروقت دلت گرفت بزن بیرون، گفت هروقت دلت تنگ شد و کسی را نداشتی که درددل بکنی بلند بلند با خودت حرف بزن، یعنی خود آدم بشود عروسک سنگ صبور خودش - گفت برو تو صحرا و داد بزن، به هر که دلت خواست فحش بده…» به کی سلام کنم سیمین دانشور
بریدههایی از رمان به کی سلام کنم
نوشته سیمین دانشور
📕📘 به کی سلام کنم؟
دکتر بیمه گفت: هر وقت دلت گرفت بزن برو بیرون. گفت: هر وقت دلت تنگ شد و کسی را نداشتی که درد دل کنی بلند بلند با خودت حرف بزن. یعنی خود آدم بشود عروسک سنگ صبور خودش. به کی سلام کنم سیمین دانشور