فرمانم بر اصلِ اقتدار و بر نیکیِ انکارناپذیرِ بزرگ سالان بنیان گرفته بود، و هیچی نمیتوانست آن را تأیید یا تکذیب کند: بیرون از دسترس، مُهر و موم شده، درونم میماند ولی تعلّقش به من به قدری اندک بود که هرگز نتوانسته بودم، ولو لحظه ای، در معرضِ شک آورمش، و از منحل کردن و جذب کردنش ناتوان بودم.