منی که دیگر حتی بینی ندارم، یعنی چه که جنسیت داشته باشم؟ همه وجودم پوسیده و ریخته، همه‌اش، چشم‌هایم، موهایم، بی‌‌ آن که کوچکترین نشانی از آن‌ها باقی مانده باشد، چنان دور و عمیق که هیچ صدایی به گوشم نرسید، شاید هنوز هم دارند می‌ریزند، موهایم آهسته آهسته مثل ذره‌های دوده ریختند، و از این ریزش‌ها هیچ صدایی به گوشم نرسید.