در نگاه تومی باری دیدم که نفسم را حبس کرد. همان نگاهی بود که مدت‌ها در چشمانش ندیده بودم، همان نگاهی که وقتی داخل کلاسس‌ها حبسش می‌کردند و او هم شروع می‌کرد به لگد انداختن به میز و صندلی ها، در چشمانش دیده بودم. بعد آن نگاه عوض شد، رو به آسمان بیرون کرد و آهی عمیق کشید.
۳ نفر این نقل‌قول را دوست داشتند
Ali
‫۵ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۲۶
saeid51
‫۵ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۰۷
Parviz
‫۵ سال و ۸ ماه قبل، یک شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۱۲