بریده‌هایی از رمان ماریا آنا خوسیفا

نوشته ژوزه ساراماگو

کسی چنین چیزی ننوشته ولی من می‌گویم که خداوند دست چپ ندارد چون همیشه همه برگزیدگان ، خود را دست راست او احساس می‌کنند و یا دست راست او می‌خوانند و هیچ کس از دست چپ او سخنی به میان نمی‌آورد. بنابراین با اینکه او غایب و از نظر ما پنهان است من به جرات می‌گویم که دست چپ ندارد. ماریا آنا خوسیفا ژوزه ساراماگو
خیلی جالب است که مردان و زنان در شکم مادر شکل می‌گیرند و در آنجا در دنیای خودشان نسبت به همه چیز بی تفاوت هستند ولی به این دنیا که می‌آیند مجبورند مبارزه کنند. شاه باشد یا سرباز ، مذهبی باشد یا قاتل ، زن راهبه در روسیو باشد یا زن انگلیسی در بارداباس ، یک چیز مسلم است اینکه باید جنگید ولی با این حال همه چیز همیشگی نیست و روزی سرانجام می‌توان از همه چیز و همه کس گریخت. البته هرگز کسی نمی‌تواند از خودش بگریزد. ماریا آنا خوسیفا ژوزه ساراماگو