برای هر یک از ما لازم است که در مقطعی از زندگی –گاهی در جوانی و گاهی بعدها- از فناپذیری خود آگاه شویم. محرک‌های بسیاری هست: نگاهی در آینه به گونه‌های آویزان، موهای جوگندمی، شانه‌های افتاده، جشن تولدها به خصوص ده سال به ده سال، پنجاه سالگی، شصت سالگی، هفتاد سالگی، دیدن دوستی که سال‌ها ندیده‌اید و یکه می‌خورید که چقدر پیر شده است، دیدن عکس‌های قدیمی خودتان و آن‌هایی که سال‌ها مرده‌اند و کودکی‌تان را انباشته بودند، برخورد با عالیجناب مرگ در خواب…