در ایام قدیم، بابابزرگ هم احساس مزخرف بودن پیدا می‌کرد ولی به خودش می‌گفت: "عجب! امروز واقعاً احساس می‌کنم پهن گاوم. ولی خب، فکر کنم زندگی همینه. برگردم سراغ بیل زدن کاه‌ها."
اما حالا؟ حالا اگر حتی برای پنج دقیقه احساس مزخرف بودن داشته باشید، با سیصد و پنجاه تا عکس از افراد کاملاً خوشحال با زندگی‌های کوفتی شگفت‌انگیز بمباران می‌شوید و غیرممکن است احساس نکنید یک جای کارتان می‌لنگد.
این قسمت آخر است که ما را به دردسر می‌اندازد. ما به خاطر احساس بدمان احساس بدی پیدا می‌کنیم. به خاطر احساس گناهمان احساس گناه می‌کنیم. از عصبانی شدنمان عصبانی می‌شویم. از احساس اضطرابمان مضطرب می‌شویم. من چه مرگم شده؟
۱ نفر این نقل‌قول را دوست داشت
parham-nasa
‫۴ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۵۱