چشمهایش همان چیزی بود که لیان هزاربار هشدارش را داده بود. یک تکه از ناکجایی که به اشتباه کاشته شده بود توی صورت این مرد. مجموعه ای از یاختههای قدرتمندی که وقتی درگیرشان میشدی نمیتوانستی خود را از جادویش رها کنی. نمیتوانی رودرر. یش به راحتی بگویی نه.