رمان خارجی

در ستایش سالخوردگی (نوشته‌هایی از هرمان هسه)

“آدمی در پختگی خود همواره جوان‌تر می‌شود. من نیز چنین‌ام... چرا که شور حیات سالیان کودکی خود را همواره حفظ کرده و بزرگ شدن و پا به سن گذاشتن خویشتن را همچون گونه‌ای کمدی یافته‌ام. “ هرمان هسه در ستایش سالخوردگی، گزیده یادداشت‌ها، نامه‌ها، خاطرات و اشعار هرمان هسه است؛ که نه تنها برای سالخوردگان، که برای همه اثری ارزشمند محسوب می‌شود. از لا به لای این متون برگزیده که عمدتا در روزگار پختگی و فرزانگی هسه فراهم آمده است، بار دیگر نوای آرامش‌بخش این هنرمند عارف مسلک به گوش می‌رسد و ما را دمی به آسودگی فرا می‌خواند. این کتاب نه تنها برگزیده‌ای از نوشته‌ها و شعرهایی از هسه، بلکه آلبومی از زیباترین تصاویر او و پیرامون اوست. با این تصاویر بیش از پیش و همدلانه‌تر به زندگانی هرمان هسه پا می‌گذاریم. گردآورنده این کتاب، فولکر میشلز یکی از بزرگ‌ترین هسه‌شناسان معاصر است. او تا کنون مقالات و کتاب‌های فراوانی درباره هسه نوشته و چندین بار جوایزی از بنیاد هسه و دیگر بنیادهای ادبی دریافت داشته است.

مروارید
9789641910152
۱۳۸۹
۳۰۴ صفحه
۱۲۵۱ مشاهده
۰ نقل قول
هرمان هسه
صفحه نویسنده هرمان هسه
۳۸ رمان هرمان هسه ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی - سوییسی و برندهٔ جایزه نوبل سال ۱۹۴۶ در ادبیات. وی در (۲ ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی) در شهر کالو (Calw) واقع در استان بادن-وورتمبرگ زاده شد. پدر هرمان هسه مدیریت مؤسسه انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت. مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر«هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ناشران کالو بود. کتاب‌خانه بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسه جوان با ادبیات بود. از طریق پدر و مادرش که مبلغان مذهبی در ...
دیگر رمان‌های هرمان هسه
تیزهوش
تیزهوش زندگی پسر تیزهوشی که خواست‌هایش در هیچ جهتی جامه عمل نمی‌پوشد و از پدر، معلمان و مربیان مدرسه جز خشونت و بی‌توجهی نمی‌بیند.
سفر شرق
سفر شرق سفر به شرق عجیب‌ترین و خیال‌انگیزترین رمان هرمان هسه است که از عالم واقع به دنیای خیال می‌رود و ظرایف روح انسان را بیان می‌دارد. در قالب رومانتیسم عرضه شده و فضای آن بی‌شباهت به مائده‌های زمینی آندره ژید نیست که 37 سال پیش از آن نگارش یافت.این کتاب برخلاف آن‌چه تصور می‌‌شود اثری فلسفی نیست، بلکه بنیادش بر کشف ظرایف ...
گورزاد و دیگر قصه‌ها
گورزاد و دیگر قصه‌ها
نارسیس
نارسیس لیدیا با صدایی آهسته به او گفته بود:«نازنینم، آرزوی من خوشبختی و سعادت توست و اصلا راضی به ناراحتی و رنج تو نیستم. سرورم من را عفو کن که تو را به خودم وابسته کرده‌ام... سرنوشت من در این دنیا این است که سال‌ها در غم از دست دادن تو خون دل بخورم و رنج بکشم، ولی چه باک که ...
مشاهده تمام رمان های هرمان هسه
مجموعه‌ها