رمان خارجی

آخرین تابستان کلینگزور

(Klingsors letzter sommer)

قاسم کبیری
فردوس
9789643202903
۱۳۸۶
۲۷۲ صفحه
۱۶۰۷ مشاهده
۰ نقل قول
هرمان هسه
صفحه نویسنده هرمان هسه
۳۸ رمان هرمان هسه ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی - سوییسی و برندهٔ جایزه نوبل سال ۱۹۴۶ در ادبیات. وی در (۲ ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی) در شهر کالو (Calw) واقع در استان بادن-وورتمبرگ زاده شد. پدر هرمان هسه مدیریت مؤسسه انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت. مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر«هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ناشران کالو بود. کتاب‌خانه بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسه جوان با ادبیات بود. از طریق پدر و مادرش که مبلغان مذهبی در ...
دیگر رمان‌های هرمان هسه
خبرهای عجیب از ستاره‌ای دیگر
خبرهای عجیب از ستاره‌ای دیگر زندگی هرمان هسه خود به عنوان یک داستان موفق قابلیت ارائه دارد: تولد در شهری کوچک، تحصیل در مدرسه الهیات شاگردی در کارخانه، شاگردی در کتابفروشی و آنگاه شروع به کار نویسندگی و مرگ ناگهانی... هسه در سال‌هایی که در کتابفروشی مشغول بود به مطالعة شخصی پرداخت. در میان شعرای آلمان خود بیش از همه مدیون گوته می‌دانست و مدعی بود عصیان ...
خواب نی‌لبک
خواب نی‌لبک جهان در برابر چشمان و در درون من وا رفت و فرا لغزید و در اشک و آواز غرقه گشت، چنان که وصف فرو ریختن و جاری شدنش ممکن نبود. وای چه دل‌انگیز بود و دردناک! وای چه شیرین است گریستن و فرو‌شکستن و آب شدن، وای که همه‌ی کتاب‌های جهان، با دنیای اندیشه‌ها و اشعار درونشان، پیش یک دقیقه زاری به ...
بازگشت زرتشت و اگر جنگ ادامه یابد
بازگشت زرتشت و اگر جنگ ادامه یابد در مجموعه حاضر دو اثر از "هرمان هسه ( 1877ـ 1962یعنی "بازگشت زرتشت" و "اگر جنگ ادامه یابد "به فارسی ترجمه شده است .دو اثر یاد شده به گونه مقامه فراهم آمده است .در بازگشت زرتشت (ظهور زرتشت) عده‌ای از جوانان آلمان که شکست خورده و مایوس از جنگ برگشته‌اند با زرتشت به گفتگو می‌نشینند. زرتشت با لبخندی که نشان ...
داستان دوست من (کنولپ)
داستان دوست من (کنولپ) کنولپ قهرمان این داستان رندی آزاده است و قلندری صحراگرد. در زندگی موفقیتی نصیبش نشده و در پایان عمر دستش از هر بضاعتی خالی است.گمراهی است که در دستگاه بی‌رنگ اما به قید قاعده در قرار آمده کارگران و زحمتکشان وصله ناهمرنگی است و در نظام عبوس زندگی پرتلاش و حساب سوداگران جایی ندارد. اما در پشت ...
کلاین و واگنر سیدارتا گشت و گذار
کلاین و واگنر سیدارتا گشت و گذار به اطراف خود نگاه کرد، گویی نخستین‌بار بود که جهان را می‌دید. جهان زیبا بود، جهان رنگارنگ بود، جهان شگفت‌انگیز بود و رازناک! این‌جا نیلی، آن‌جا زرد، این‌جا سبز، آسمان جاری، رود جاری، بیشه‌زار سربرکشیده، کوهستان سربرکشیده، همه زیبا، همه رازناک، جادویی. و در آن میان او، سیدارتای بیدار، در راه رسیدن به خود. این‌همه، زردها و نیلی‌ها، رودخانه‌ها و ...
مشاهده تمام رمان های هرمان هسه
مجموعه‌ها