رمان ایرانی

شطرنج عشق

آفاق نمی‌دانی این لذت‌بخش‌ترین پیروزی است که تا به حال نصیبم شده است باور می‌کنی، وقتی حالت صورت و نگاه درمانده‌ات حتی در محل کار یادم می‌‌آید نمی‌توانم جلوی خود را بگیرم و شروع می‌کنم به خندیدن و بقیه با تعجب نگاهم می‌کنند و فکر می‌کنند که دیوانه شده‌ام. من با دلی پر از غم به عشق خود فکر می‌کنم و اگر امید بفهمد به جای شکست از احساس جدیدی که به او دارم ناراحتم و تنها نگرانیم از عشقی است که فکر می‌کردم به خاکستر نشسته ولی چنان گداخته و شعله‌ور شده که تمام وجودم را گرفته و من نگران آن روزی هستم که او بفهمد آن وقت است که تا آخر عمر به دیده حقارت مرا بنگرد...

علی
9789641930204
۱۳۹۰
۵۷۶ صفحه
۳۲۰۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فریده ولوی
سایه سپید
سایه سپید با سرعت از بین دو ماشین مقابل لایی کشیدم. صدای گوش خراش بوق اعتراض آمیز آنها بر روح آشفته ام پنجه کشید، هربار که نگاهم به ساعت ماشین می افتاد فشار پایم بر پدال گاز بیشتر می شد. حس بدی داشتم، از زمانی که پوپک با التماس خواستار این دیدار شده این حس را پیدا کرده بودم. هرچه سعی کردم ...
مشاهده تمام رمان های فریده ولوی
مجموعه‌ها