مجموعه داستان خارجی

شب‌نشینی با شکوه

سرهنگ پرسید: ـ«برای چی نعره می‌کشیدید؟» من گفتم: ـ«نعره نمی‌کشیدم قربان، ناله می‌کردم.» سرهنگ فریاد زد: ـ«دیگه بدتر مرتیکه! مگر دیشب شما نبودید که در پشت بام ایستاده بودید و به مقدسات فحش می‌دادید؟» من جواب دادم: ـ«به مقدسات فحش نمی‌دادم، من به آن‌هایی فحش می‌دادم که به من فحش می‌دادند.» سرهنگ نعره کشید: ـ«تو غلط می‌کردی مرتیکه الدنگ! به دستور کی و کدام عامل اجنبی چنین کاری می‌کردی؟» در جواب گفتم: ـ«هیچ‌کس به من دستور نداده بود، قربان، خودم اشتباهی مرتکب این عمل شده بودم.» سرهنگ در حالی که باد به گلو انداخته بود گفت: ـ«همیشه و همه کار تو اشتباه بوده، اصلا خودت اشتباهی هستی، وجودت اشتباهیه.»

نگاه
9789643514419
۱۳۸۸
۱۲۸ صفحه
۸۳۵ مشاهده
۴ نقل قول
غلام‌حسین ساعدی
صفحه نویسنده غلام‌حسین ساعدی
۲۳ رمان غلامحسین ساعدی همچنین معروف با نام مستعارِ گوهرِ مراد، نویسنده و پزشک ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز می‌نوشت و پس از بهرام بیضایی و اکبر رادی از نامدارترین نمایشنامه‌نویسان زبان فارسی در روزگار خود به شمار می‌رفت.
دیگر رمان‌های غلام‌حسین ساعدی
عافیتگاه
عافیتگاه دکتر «جمشید تهرانی» که پنجاه ساله است اما می‌کوشد خود را جوان‌تر نشان دهد، در اتومبیل پیکان جوانان زرد رنگ نشسته است و در کوچه پس کوچه‌های شلوغ و نفس‌گیر پشت ساختمان عظیم اداره‌اش به دنبال پارکینگ می‌گردد. دکتر تهرانی ادا و اطوار یک خرده بورژوای غرب‌زده تلویزیون زده را دارد و ترکیبی از اداها و تقلیدهای سطحی چنین آدمی ...
جانشین
جانشین غلامحسین ساعدی در 1314 در تبریز دیده به جهان گشود. او با نام مستعار گوهر مراد بیشتر آثار نمایشی خود را به چاپ سپرد. در دانشگاه‌های تبریز و تهران پزشکی و روانپزشکی خواند. با درک خاصی از شخصیت‌های روان‌پریش و آشفته‌ذهن و کشف دردها و آسیب‌های روحی آنان، توانست به خوبی از این کاراکترها در داستان‌های خود بهره گیرد. فضای ...
5 نمایش‌نامه از انقلاب مشروطیت
5 نمایش‌نامه از انقلاب مشروطیت «گیر افتادن احمقانه‌اس. چه‌ گیر بیفتی و چه بری خودتو بدی دست اونا، هردوش یکیس. هر جوری شده باید در رفت، به هر کلکی شده باهاس زنده موند. تا هستی ازت می‌ترسن و روت حساب می‌کنن و اهمیت داری. اما وقتی گیر افتادی دیگه تمومه، سر و کارت با طناب داره، دیگه یه پاپاسی هم نمی‌ارزی» این کتاب شامل پنج نمایش‌نامه از ...
مار در معبد
مار در معبد میدان‌چه. خانه سوداگر در روبرو و 2 سکو در طرفین. چند کوچه از چند طرف به میدان‌چه جلوی خانه می‌رسد. در نیمه‌باز است. پادوی اول و دوم جلو سکوها پشت پیشخوانی ایستاده‌اند. هر کدام یک دسته ورقه به دست دارند که مرتب به هم می‌زنند. پرده باز می‌شود. پادوها چند لحظه به تماشاچی‌ها خیره‌اند و بعد یک مرتبه رو به ...
دیکته و زاویه (2 نمایش‌نامه)
دیکته و زاویه (2 نمایش‌نامه) دو رشته سیم‌خاردار از روبرو و طرف چپ، صحنه را به صورت میدانچه‌ای درآورده است. یک در چوبی در حد فاصل دو رشته، مدخل زاویه است. زاویه در تقاطع دو خیابان قرار گرفته، بنابراین درخت‌ها و ساختمان‌ها، نمای بیرون زاویه را درست کرده‌اند. دو نیمکت در دو طرف و یک نردبان دو پایه کوتاه، وسط صحنه کار گذاشته‌اند.
مشاهده تمام رمان های غلام‌حسین ساعدی
مجموعه‌ها