رمان نوجوان

پول‌های بالدار

همه چیز خیلی ساده شروع شد. آن‌قدر ساده که من حتی یادم نمی‌آید آیا هیچ‌وقت قبل از آن اتفاق آرزو کرده بودم یک روز که از خواب بیدار می‌شوم زیر بالشتم پول باشد یا نه. به هر حال صبح اولین روز عید زیر سرم یک اسکناس صد ترومپی پیدا کردم...

آفرینگان
9789647694988
۱۳۹۰
۱۰۸ صفحه
۲۷۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ماهان ولی‌زاده
زمین بدون بزرگ‌ترها
زمین بدون بزرگ‌ترها گفتم: «تو نمی‌ترسی؟» «نه، چرا باید بترسم، بزرگ‌ترها چون خودشان از همه چیز می‌ترسیدند، به ما هم یاد داده بودند از همه چیز بترسیم. اما بزرگ‌ترها را باد برد و ما دیگر نباید از هیچ‌چیز بترسیم.» «اما این‌جا گورستان است.» «خب باشد، مگر ترس دارد؟ این‌جا جای بی‌آزاری است.» می‌دانستیم جهان توی دست‌های کوچک ما بچه‌هاست، اما چه فایده که زمین را ویران تحویل ...
مشاهده تمام رمان های ماهان ولی‌زاده
مجموعه‌ها