رمان ایرانی

مسخ

(Masx)

رساترین تعریفی که می‌توانیم از هنر به دست دهیم این است: زیبایی به اضافه دریغ. هر جا زیبایی هست، دریغ هم هست، به این دلیل ساده که زیبایی محکوم به فناست. زیبایی همیشه می‌میرد، وقتی ماده بمیرد، رفتار هم می‌میرد، وقتی فرد بمیرد، جهان هم می‌میرد. اگر کسی مسخ کافکا را چیزی بیش از یک خیالپردازی حشره شناسانه بداند، به او تبریک می‌گویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است.

صادق هدایت
مجید
9789644530555
۱۳۸۹
۱۲۰ صفحه
۲۰۰۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
فرانتس کافکا
صفحه نویسنده فرانتس کافکا
۴۲ رمان آثار کافکا ـ که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند ـ در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می‌آیند. مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ (Die Verwandlung) و رمان محاکمه و رمان ناتمام قصر (Das Schloß) هستند. به فضاهای داستانی که موقعیت‌های پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقع‌گرایانه توصیف می‌کنند ـ فضاهایی که در داستان‌های کافکا زیاد پیش می‌آیند ـ کافکایی می‌گویند. کافکا در یک خانوادهٔ آلمانی‌زبان ...
دیگر رمان‌های فرانتس کافکا
نقب و تفسیر آن
نقب و تفسیر آن ((نقب)) یکی از واپسین داستان‌های ناتمام کافکاست. کمتر از یک سال بعد از نوشتن این داستان، کافکا رخت از جهان بر می‌بندد. زمان نوشتن داستان زمستان 1923 است. در این سال کافکا سرانجام پس از سال‌ها وابستگی به خانواده هم‌چنین شغل اداری که دردهای عمیقی را از بابت آن‌ها متحمل شده‌ است، در گوشه آرامی در حومه برلین در کنار دورا ...
نامه به پدر
نامه به پدر ((نامه به پدر))، که کافکا آن را در نوامبر 1919 یعنی در سی و شش سالگی نوشته است،‌ با آن‌که طولش به مراتب از حد یک ((نامه)) می‌گذرد، در اصل براستی قرار بوده که به پدر تسلیم شود،‌ آن هم از طریق مادر. ولی مادر کافکا، از آن‌جا که اطمینان داشته‌ است این کار در واقع نتیجه‌ای سر به سر ...
دیوار
دیوار توم بی‌آنکه به من نگاه کند دستم را گرفت. ‹‹پابلو من از خودم می‌پرسم... از خودم می‌پرسم آیا راست است که آدم نیست و نابود می‌شود؟›› من دستم را بیرون کشیدم و گفتم:‹‹کثافت‌مآب. میان پایت را نگاه کن.›› به قدر یک حوضچه آب بین پاهایش بود و قطره‌ها از شلوارش می‌چکید. به حال وحشت‌زده گفت: این چیست؟ گفتم تو شلوارت شاشیدی. از جا در رفت و ...
مسخ
مسخ یک روز صبح، همین که گره گوار سامسا از خواب آشفته‌ای پرید، در رختخواب خود به حشره‌ای تمام عیار عجیبی تبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش مانند زره سخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهوه‌ای مانند دارد که رویش را رگه‌هایی به شکل کمان تقسیم‌بندی کرده است...
تمثیلات
تمثیلات پوزیدون پشت میز کارش نشسته بود و حساب کتاب می‌کرد. اداره کل آب‌های جهان کاری بود که تمامی نداشت. می‌توانست از نیروی کمکی استفاده کند اما چون سمتش را خیلی جدی می‌گرفت، دوباره می‌نشست و همه چیز را از اول تا آخر حساب می‌کرد.
مشاهده تمام رمان های فرانتس کافکا
مجموعه‌ها