رمان ایرانی

سگ ولگرد

نزدیک غروب سه کلاغ گرسنه بالای سر پات پرواز می‌کردند، چون بوی پات را از دور شنیده بودند. یکی از آن‌ها با احتیاط آمد نزدیک او نشست، به دقت نگاه کرد، همین که مطمئن شد پات هنوز نمرده است، دوباره پرید. این سه کلاغ برای درآوردن دو چشم میشی پات آمده بودند.

مجید
9789644530579
۱۳۸۶
۱۲۰ صفحه
۳۲۹۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
صادق هدایت
صفحه نویسنده صادق هدایت
۴۶ رمان صادق هدایت (متولد: ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۱۷ فوریه ۱۹۰۳ در تهران، مرگ: (خودکشی با گاز) ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ برابر با ۹ آوریل ۱۹۵۱ در آپارتمان اجاره‌ای مکرر، خیابان شامپیونه، پاریس) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است. هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمانِ «بوف کور» او را، مشهورترین و درخشان‌ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند. هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی است، اما آثاری از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر، ...
دیگر رمان‌های صادق هدایت
تاریک‌خانه
تاریک‌خانه یک‌مرتبه دیدم شخصی که پالتو بارانی به خود پیچیده بود به طرفم آمد و با صدای آرام و خفه‌ای گفت:‹‹این‌جا جای مناسب نداره، اگه آشنا یا محلی برای خودتون در نظر نگرفتین ممکنه بیایین منزل من.›› ‹‹خیلی متشکرم! اما نمی‌خوام اسباب زحمت بشم.›› ‹‹من از تعارف بدم می‌یاد. من نه شما رو می‌شناسم و نه می‌خوام بشناسم و نه می‌خوام منتی سرتون ...
حاجی آقا سگ ولگرد (همراه با نقد و بررسی)
حاجی آقا سگ ولگرد (همراه با نقد و بررسی)
گزیده داستان‌های صادق هدایت (2 جلدی)
گزیده داستان‌های صادق هدایت (2 جلدی)
بوف کور
بوف کور ـ اگه حمال می‌خواستی من خودم حاضرم هان؛ یه کالسگه‌ی نعش‌کش هم دارم! من هر روز مرده‌ها رو می‌برم شاعبدالعظیم خاک می‌سپارم ها، من تابوت هم می‌سازم؛ به اندازه‌ی هر کسی تابوت دارم، به طوری که مو نمی‌زنه! من خودم حاضرم، همین الان!...
چنگال
چنگال «پس کی فرار کنیم؟ مگر نگفتی که عباس می‌گوید با یازده تومان و شش قران هم می‌شود یک گاو خرید؟ حالا ما یک لاغرش را می‌خریم. من هم رخت‌شوری می‌کنم، پول خودم را در می‌آورم. ببین هر چه زودتر فرار کنیم بهتره، من می‌ترسم!»
مشاهده تمام رمان های صادق هدایت
مجموعه‌ها