ـ اگه حمال میخواستی من خودم حاضرم هان؛ یه کالسگهی نعشکش هم دارم! من هر روز مردهها رو میبرم شاعبدالعظیم خاک میسپارم ها، من تابوت هم میسازم؛ به اندازهی هر کسی تابوت دارم، به طوری که مو نمیزنه! من خودم حاضرم، همین الان!...
۴۶ رمان
صادق هدایت (متولد: ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۱۷ فوریه ۱۹۰۳ در تهران، مرگ: (خودکشی با گاز) ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ برابر با ۹ آوریل ۱۹۵۱ در آپارتمان اجارهای مکرر، خیابان شامپیونه، پاریس) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است.
هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمانِ «بوف کور» او را، مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانستهاند. هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی است، اما آثاری از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر، ...
مردی که نفسش را کشت
میرزاحسینعلی هر روز صبح سر ساعت معین، با سرداری سیاه، دگمههای انداخته، شلوار اتو زده و کفش مشکی براق گامهای مرتب برمیداشت و از یکی از کوچههای طرف سرچشمه بیرون میآمد، از جلو مسجد سپهسالار میگذشت، از کوچه صفیعلیشاه پیچ میخورد و به مدرسه میرفت.
سگ ولگرد
نزدیک غروب سه کلاغ گرسنه بالای سر پات پرواز میکردند، چون بوی پات را از دور شنیده بودند. یکی از آنها با احتیاط آمد نزدیک او نشست، به دقت نگاه کرد، همین که مطمئن شد پات هنوز نمرده است، دوباره پرید. این سه کلاغ برای درآوردن دو چشم میشی پات آمده بودند.
صورتکها و طلب آمرزش
منوچهر دست راست را زیر چانهاش زده روی نیمکت والمیده بود، سینای او افسرده، چشمهایش خسته و نگاه او پیدرپی به لنگر ساعت و لباسی که در روی صندلی افتاده بود، قرار میگرفت و از خودش میپرسید: آیا خجسته امشب به بال خواهد رفت؟ من که هرگز نمیتوانم.
سگ ولگرد
نزدیک غروب سه کلاغ گرسنه بالای سر پات پرواز میکردند، چون بوی پات را از دور شنیده بودند. یکی از آنها با احتیاط آمد نزدیک او نشست، به دقت نگاه کرد، همین که مطمئن شد پات هنوز نمرده است، دوباره پرید. این سه کلاغ برای درآوردن دو چشم میشی پات آمده بودند.
زنی که مردش را گم کرد (گزیده داستانهای کوتاه صادق هدایت)
2 سال میگذشت که زرین کلاه زن گلببو شده بود. اولین بار که زرین کلاه گلببو را دید 1 روز انگور چینی بود. زرین کلاه با مهربانو دختر همسایهشان و موچول خانم و خوهرانش خورشیدکلاه و بمانی خانم کارشان این بود که هر روز دسته جمعی زن و مرد و دخترها در موستان انگور میچیدند و خوشههای درخشان را در ...