رمان ایرانی

رقص با توفان

مرمر لحظات زندگی‌اش را با این آرزو سپری می‌کند که روزی با سپیدای لباس عروسی به خانه بخت خواهد رفت؛ اما در غروبی که هوا از بوی فاجعه سنگین شده بود، معصومیت خواب‌های دخترانه‌اش با یورش ددمنشانه دشمن به یغما می‌رود... پس از چندی احساس می‌کند که ناخواسته باردار کودکی است که از آن دشمن است. در اندیشه از میان بردن وی بر می‌آید اما ناگهان احساس مادرانه‌ای از گم‌گوشه وجودش سر بر می‌آورد...

افراز
9786005218268
۱۳۸۸
۳۶۰ صفحه
۳۰۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدرضا آریان‌فر
مکث روی ریشتر هفتم (مجموعه نمایش‌نامه)
مکث روی ریشتر هفتم (مجموعه نمایش‌نامه) اوج اوراد خوانی و باز نور آبی و رویای دیگر، بازیگران این‌بار تابلویی از یک چهره‌ی نیمه تمام از فرق تا زیر بینی. تصویر را همانند رویای اول برابر نگاه او می‌گیرندو از او دور می‌شوند و او باز دردآلود به ناله می‌افتد.
زهور (3 نمایش‌نامه)
زهور (3 نمایش‌نامه) حضرت آقای آریان‌فر یا، صمیمی ترک، جنوبی مهربان من، که در مسافت جغرافیایی ما این همه دوری، اما، این همه نزدیکی و با دل من جوری. وقتی نمایش‌نامه‌های «زهور» و «موعود» را خواندم، بی‌تکنیک فاصله یا بیگانه‌سازی صحنه، گویی درام‌هایی دوردست از قبایل ساحلی یا اندلس قدیم خوانده‌ام: انسان‌های گرم زنده، بحران سنت و اوج سرنوشت، فضاهای معلق مه گرفته، ...
شبی که گوزن‌ها در آتش سوختند
شبی که گوزن‌ها در آتش سوختند امان از گوزن‌ها، سینما رکس و صدای لیک و سنج و دمامی که بی‌گاه دست مرا می‌گیرند و به گورستان آبادان می‌بردند، گورستانی که پر است از بوی لیک، گریه و چهره‌هایی که زیر لایه‌ای از اشک و گل برق می‌زد. گورهای بی‌نام، اجساد سوخته بی‌نام، گورهای انفرادی، گروهی و دسته‌جمعی و زنان مویه‌گری که جز زلف پریشان برای پنجه‌های ...
بانوی مه
بانوی مه گفتم: مراقب خواب‌هایم باش، خندیدی و میان موجی از نور گم شدی. گفتم: ببین سنگین از گفتنم و خسته نگفتن. گفتم: در گلوم هزار ترانه مفقود جا خوش کرده است پری جان. گفتم: می‌ترسم اتفاق ناخواسته، بیاید و فرصت خواندن را بگیرد از من و من، تنها عاشق تو، می‌ترسم... می‌ترسم به اشاره‌ای نابهنگام بمیرم. گفتم: و... نه. هیچ نگفتی، سکوت بود و تو، در حالی که کوچه با تمام برفی ...
مشاهده تمام رمان های محمدرضا آریان‌فر
مجموعه‌ها