مجموعه داستان خارجی

کاروان ته کوزه شیر (داستان‌های گروتسک) مجموعه داستان

(Die karawane an bodendes milchkrugs)

فرانتس هولر متولد 1943 در سویس هنرمندی چند استعداده است: داستان و رمان و نمایش‌نامه و کتاب کودکان می‌نویسد، برای تلویزیون و سینما فیلم می‌سازد، در رادیو برنامه اجرا می‌کند، ترانه‌سرا است و ویلون‌سل می‌نوازد. آثار متعددش جوایز بسیاری را برای او به ارمغان آورده است. مجموعه کتاب‌هایی که هولر در طول سی سال گذشته برای بزرگ‌سالان و کودکان منتشر کرده، حجم عظیمی، بیش از پنجاه کتاب را شامل می‌شود. آثارش سراسر پر از خیال است. خیال‌پردازی‌های بی‌حدومرز او وقایع خرد روزمره را می‌گیرد، و به آن پروبال می‌دهد وآن را سرانجام به عبث می‌کشاند تا خواننده را خندانده و در عین حال بگریاند. از همین روی است که برخی منتقدین ادبی او را فرانتس کافکای داستانک خوانده‌اند.

ناصر غیاثی
چشمه
9789643628765
۱۳۹۰
۸۰ صفحه
۵۸۵ مشاهده
۰ نقل قول
فرانتس هولر
صفحه نویسنده فرانتس هولر
۴ رمان Hohler wuchs in Olten auf und besuchte die Kantonsschule Aarau bis zur Matura 1963. Dann begann er das Studium der Germanistik und Romanistik an der Universität Zürich. Während des Studiums führte er sein erstes Soloprogramm pizzicato auf (1965). Dessen Erfolg ermutigte ihn, das Studium abzubrechen und sich ganz der Kunst zu widmen. Sein Werk umfasst unter anderem Kabarettprogramme, Theaterstücke, Film- und Fernseh-Produktionen, Kinderbücher, Kurzgeschichten und Romane.
Er arbeitete immer wieder mit anderen Künstlern zusammen, beispielsweise auf der Bühne und am ...
دیگر رمان‌های فرانتس هولر
1 جفت چکمه برای هزارپا (مجموعه داستانک طنزآمیز)
1 جفت چکمه برای هزارپا (مجموعه داستانک طنزآمیز) قصه‌های پوچ‌نما، خنده‌دار، دیوانه و لوسی که ما را به نیشخند، و البته بیشتر به تفکر وا می‌دارند... هولر از بهترین‌هاست. ...
غافلگیری در پاریس
غافلگیری در پاریس 10 داستان بلند که در آن‌ها واقعیت محو شده و رخدادها و وقایعی ظاهرا ساده اما غیر منطقی زندگی قهرمانان داستان را به چالش می‌کشد. شبحی پشت چرخ خیاطی، اسب ابلقی که سوارش را به سفری شگفت‌انگیز می‌برد، بیگانه‌ای که ناگهان در زیرزمین ظاهر شده، حادثه‌ای که اگر رخ می‌داد، به تاریخ جهان جهت دیگری می‌بخشید و ...
باران سنگ
باران سنگ قلب کاتارینا آرام نداشت. چون باید طبق نظر یکی از بالایی‌ها، پایین‌‌دَرّه را تخلیه می‌کردند. و پایین‌‌‌دَرّه هم یک جای موهوم نبود، بلکه همان‌جایی بود که در آن اقامت داشتند و ساکنانش هم یک مشت آدم موهوم نبودند، بلکه خود او بود و مادر و پدر و آنا و رگولا و یاکوب و کاسپار و رینرها، و یاگلی‌بالایی و یاگلی‌پایینی، ...
مشاهده تمام رمان های فرانتس هولر
مجموعه‌ها