رمان خارجی

محاکمه

(Prozess)

یوزف ک، کارمند فروتن بانک، یک روز بامداد پی می‌برد که بدون ارتکاب گناهی مشخص، متهم شده است. به گمانش، اثبات بی‌گناهیش ساده است، ولی بزودی خود را در دنده‌ها و چرخ‌های ماشین تو در توی محاکمه‌ای گرفتار می‌یابد که راه‌برنده‌اش عدالتی رنجناک است و نمایندگانش کارمندانی دونپایه و مستقر در دفترهایی پلیدند. یوزف ک. که از این دیوستان و جهان پوچ می‌هراسد ولی همچنین به سویش کشیده می‌شود، دیگر خودش نمی‌داند که آیا بی‌گناه است یا گناهکار. با این همه دلش می‌خواهد زندگی کند، اما توان بایسته پایداری با دو دژخیمی را ندارد که، به‌سان دو آدمکش، و به نام عدالتی که وجود ندارد، به آهنگ داد گستردن به سراغش می‌آیند.

سارا رحیمی
9786005675016
۱۳۸۹
۲۸۸ صفحه
۲۷۸۵ مشاهده
۱ نقل قول
نسخه‌های دیگر
فرانتس کافکا
صفحه نویسنده فرانتس کافکا
۴۲ رمان آثار کافکا ـ که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند ـ در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می‌آیند. مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ (Die Verwandlung) و رمان محاکمه و رمان ناتمام قصر (Das Schloß) هستند. به فضاهای داستانی که موقعیت‌های پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقع‌گرایانه توصیف می‌کنند ـ فضاهایی که در داستان‌های کافکا زیاد پیش می‌آیند ـ کافکایی می‌گویند. کافکا در یک خانوادهٔ آلمانی‌زبان ...
دیگر رمان‌های فرانتس کافکا
پزشک دهکده (مجموعه داستان کوتاه)
پزشک دهکده (مجموعه داستان کوتاه) خواننده این مجموعه بی‌تردید با داستان‌هایی مواجه خواهد شد که از هر جهت تفسیر یا تشریح می‌طلبد.
تمثیلات
تمثیلات پوزیدون پشت میز کارش نشسته بود و حساب کتاب می‌کرد. اداره کل آب‌های جهان کاری بود که تمامی نداشت. می‌توانست از نیروی کمکی استفاده کند اما چون سمتش را خیلی جدی می‌گرفت، دوباره می‌نشست و همه چیز را از اول تا آخر حساب می‌کرد.
مسخ
مسخ یک روز صبح، همین که گره گوار سامسا از خواب آشفته‌ای پرید، در رختخواب خود به حشره‌ای تمام عیار عجیبی تبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش مانند زره سخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهوه‌ای مانند دارد که رویش را رگه‌هایی به شکل کمان تقسیم‌بندی کرده است...
محاکمه (با نقد و تفسیر محاکمه قصر گمشده)
محاکمه (با نقد و تفسیر محاکمه قصر گمشده) «حتما کسی به ژوزف کا. تهمت‌زده بود، زیرا بی‌آن که خطایی از او سر زده باشد، یک روز صبح بازداشت شد.» رمان «محاکمه» با جمله فوق آغاز می‌شود. متهم، ژوزف‌کا.، در حین جستجوی قاضی پرونده خود، به این موضوع پی می‌برد که همه جا «دادگاه» است و راه گریزی نیز وجود ندارد.
گروه محکومین
گروه محکومین
مشاهده تمام رمان های فرانتس کافکا
مجموعه‌ها