رمان خارجی

سرگذشت آرتور گوردن پیم

موضوع کتاب داستانی ماجراجویانه است، که مثل بسیاری از داستان‌های کوتاه پو، در عین حال که از منطق و استدلال تحلیل‌گرانه محکمی برخوردار است، در ظاهر چیزی جز شرح ماجرایی هیجان‌آور نیست، اما با توضیحاتی که قبلا داده شد، شگرد پو در این است که سعی می‌کند در قالب واقعیت‌های عینی، که گاه عجیب و غریب و گاه دور از ذهن است و در عین حال انکارناپذیر، واقعیت‌های ذهنی را که مقصود اصلی و غایی اوست دنبال کند.

پرویز شهدی
9786009114030
۱۳۸۹
۲۷۲ صفحه
۲۰۸۹ مشاهده
۰ نقل قول
ادگار آلن پو
صفحه نویسنده ادگار آلن پو
۱۴ رمان اِدگارآلِن پو، نویسنده داستان‌های کوتاه، شاعر، نقاد و ویراستار آمریکایی است که عمده شهرتش به خاطر توسعه‌بخشیدن به گونه‌های ادبی وحشت و خیال‌پردازی می‌باشد. فضای ترسناک و درون‌مایهٔ گوتیک حاکم بر آثار او، در ادبیات داستانی آمریکا بی‌همتایند. پو از پیشروان داستان‌های پلیسی مدرن محسوب می‌شود و بسیاری از آثار او شهرت جهانی دارند. پو زادهٔ شهر بوستون در آمریکا بود. وی در آغاز سروده‌هایش را در مجله‌ای در نیویورک به چاپ رساند. وی با دختر عمویش پیمان زناشویی بست. ...
دیگر رمان‌های ادگار آلن پو
کلاغ (گزیده شعرهای ادگار آلن پو)
کلاغ (گزیده شعرهای ادگار آلن پو) در انزوای نیمه شبی دلتنگ، آنگه که او چو خاطره‌ای کمرنگ اندیشه‌های تلخ مرا اندود چشمان من ز خواب، بخارآلود، ناگاه کوبه‌های کسی بر در آرام، همچو زمزمه نجواگر. نجوای من به خویش، ملامتگر: «یک میهمان شب‌زده‌ی دیگر! یک میهمان خسته ناهنگام یک میهمان خسته و دیگر هیچ.»
نقاب مرگ سرخ
نقاب مرگ سرخ تخیل پو، مرز نمی‌شناخت. هر چند داستان‌های دهشت‌زا و دلهره‌آور او، بیشترین شهرت را پس از مرگش به ارمغان آورد. آثار او در زمینه طنز و نقد ادبی نیز در نوع خود، بهترین است. قصه‌های یک مخمصه و هرگز سر گله‌ات با شیطان شرط نبند، نمونه‌هایی عالی از برقراری ترازی هنرمندانه میان عناصر وحشت، هجو و پوچی‌اند. صدوپنجاه سال از ...
گربه سیاه
گربه سیاه داستانی را که می‌خواهم نقل کنم هم بسیار حیرت‌انگیز است و هم متداول. انتظار ندارم آن را باور کنید. انتظار باور داشتن به چیزی که حتی حواس خودم هم حاضر به تایید آن نیست، دیوانگی محسوب می‌شود و من، دیوانه نیستم، بی شک در حال خواب دیدن هم نیستم. من فردا خواهم مرد و امروز می‌خواهم روح خود را ...
داستان‌های شگفت‌انگیز
داستان‌های شگفت‌انگیز اولین بار که آمد، نزدیک به دوازده سال داشتم. یادم است که بهار بود و همه چیز در نگاه او (یا من؟) شکوفا و دل‌فریب. به من می‌‌گفت: «تو مریدی و من مراد» و من از حرف او تعجب می‌کردم. بعد از چند روز، دیگر او را ندیدم و با رفتن او (یا من؟) بهار هم رفت...
مشاهده تمام رمان های ادگار آلن پو
مجموعه‌ها