رمان نوجوان

روون و زباک‌ها

(Rowan and the zebak)

هیولایی پرنده، خواهر کوچک روون پسر نوجوان روستا را می‌رباید. روون باید برای نجات خواهرش به سرزمین دشمنان دیرینه سفر کند. او و همراهانش در این سفر دور و دراز و پرخطر، فقط مجموعه‌ای از پیشگویی‌های معما گونه و راز‌آلود را همراه دارند. اما آن‌ها در پایان جست و جو با معما‌ی بزرگ‌تری رو‌به‌رو می‌شوند و راز شگفت انگیزی برملا می‌شود. به نظر مردم روستای رین، "روون" پسر ضعیف و ترسویی است که برای نجات روستا از خطر نابودی، نمی‌توان به او امید بست. آیا به راستی کاری از دست روون ساخته نیست؟

9789643691219
۱۳۹۰
۲۲۸ صفحه
۱۱۵۵ مشاهده
۰ نقل قول
امیلی رودا
صفحه نویسنده امیلی رودا
۲۶ رمان Roger Zelazny made his name with a group of novellas which demonstrated just how intense an emotional charge could be generated by the stock imagery of sf; the most famous of these is 'A Rose for Ecclesiastes' in which a poet struggles to convince dying and sterile Martians that life is worth continuing. Zelazny continued to write excellent short stories throughout his career, which share the inventiveness of these early novellas, but perhaps lack some of their intensity. Most of ...
دیگر رمان‌های امیلی رودا
شهر موش‌ها (در جستجوی دلتورا 3)
شهر موش‌ها (در جستجوی دلتورا 3) لیف، باردا و جاسمین، سه همسفری که تنها نقطه مشترکشان، نفرت از دشمن واحد است، برای پیدا کردن هفت گوهر گمشده کمربند جادویی دلتورا به جستجوی خطرناکی دست می‌زنند. تنها زمانی که کمربند کامل می‌شود ارباب سایه‌ها سرنگون می‌شود.
اژدهایان دلتورا 3(جزیره مردگان)
اژدهایان دلتورا 3(جزیره مردگان) لیف، باردا و جاسمین با کمک جادوی اسرارآمیز آخرین اژدهایان دلتورا دو خواهر از چهار خواهر- موجوداتی تحت فرمان ارباب سایه‌های اهریمنی- را که دلتورا را مسموم کرده‌اند. پیدا می‌کنند. اکنون، ماجراجویان با آگاهی از اینکه زمان مردم قحطی زده دلتورا رو به پایان است، با شتاب به سوی هدف بعدیشان، به سواحل هولناک غرب می‌روند. ارباب سایه‌ها از جستجوی آنها با ...
سرزمین سایه‌های دلتورا (مجموعه 3 جلدی)
سرزمین سایه‌های دلتورا (مجموعه 3 جلدی) بعد از چند لحظه،‌ آب به شکل دورانی دور و برشان به چرخش درآمد. لیف، باردا و جاسمین به محض دیدن چهار ماهی غول‌پیکر که از اعماق آب بیرون آمدند، وحشت‌زده فریاد کشیدند. مارماهی‌ها دهان ناهنجارشان را به شکل ترسناکی گشوده بودند. پن گفت: ((گردنشان را محکم بگیرید. من احضارشان کردم. آن‌ها ما را به خانه برمی‌گردانند)).
در جستجوی دلتورا (مجموعه اول)
در جستجوی دلتورا (مجموعه اول) م
مشاهده تمام رمان های امیلی رودا
مجموعه‌ها