رمان ایرانی

کافه مرغ عشق

سر میز صبحانه، متین کنارم نشسته است و از زیر میز دستم گرمی انگشتانش را حس می‌کند. نگاه تیزبین ملک‌تاج به صورتم خشکیده است. گاه نصیحتم می‌کند که بچه‌ات ضعیف به دنیا می‌آید و گرفتار می‌شی، یه کار نکن تا آخر عمر دنبال دوا دکتر باشه... دلواپس حرف‌های تکراری‌اش می‌شوم. سرم مثل کوه سنگین است.

البرز
9789644427633
۱۳۹۰
۳۶۰ صفحه
۱۰۷۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ناهید سلیمان‌خانی (منتظری)
پدرسالار
پدرسالار
سرمه
سرمه داستان عشق گرم و سوزان دختری به نام سرمه و پسرعمه‌ او، امیر می‌باشد که حوادث ساده و گاه پیچیده خانوادگی به همراه پیمان‌شکنی امیر، باعث جدایی این دو می‌شود. رازی برای پیمان شکنی امیر وجود دارد که مانند بختک بر قلب سرمه سنگینی می‌کند...
کلبه آن سوی باغ 1 (2 جلدی)
کلبه آن سوی باغ 1 (2 جلدی) با هزار ترفند و دوز و کلک لا‌به‌لای جمعیت گم شدم و داشتم شتاب‌زده از وسط خیابان رد می‌شدم که مرسدس بنز سفید رنگی با سرعت سر سام‌آوری از کنارم رد شد. نفهمیدم چطور آینه بغلش به بند کیفم گیر کرد و به کف خیابان پرت شدم. شانس آوردم که بند کیفم پاره شد، و گرنه مسیر طولانی بر روی آسفالت ...
ابریشم سرخ
ابریشم سرخ
مشاهده تمام رمان های ناهید سلیمان‌خانی (منتظری)
مجموعه‌ها