رمان ایرانی

تیله آبی

تسلط صفدری به تکنیک‌های داستان‌پردازی، شناخت ژرفش از باورها و آداب بومی و پیشنهادات تازه‌اش در روایت، او را در زمره شاخص‌ترین نویسندگان ایران قرار داده است. تیله آبی دربرگیرنده 7 داستان از برجسته‌ترین داستان‌های اوست.

ققنوس
9789643117375
۱۳۸۷
۱۲۸ صفحه
۸۴۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدرضا صفدری
من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم
من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم
40 گیسو
40 گیسو پیرمرد و پیرزنی در دهکده‌ای زندگانی می کردند. آن‌ها دوتا دختر داشتند. زندگی‌شان نه خوب و نه بد می‌گذشت. هر روز صبح از خواب بیدار می‌شدند، چاله آتش را نگاه می‌کردند، چهار گرده نان می‌دیدند که گرم و برشته آماده است. گرده‌های نان را برمی‌داشتند و می‌خوردند. به هر یکی یک گرده می‌رسید. روزی پیرمرد به پیرزن گفت: «بیا دخترها ...
با شب یکشنبه
با شب یکشنبه چشمم می‌ماند به کشش انگشت‌های بالای سرم تا کم‌کم سایه دست‌هایی را می‌دیدم که به روی دیوار می‌رفت و می‌آمد. چند شب از این سایه‌بازی گذشته بود که دیدم رخت‌هایم را به هم ریخته‌اند. تازه سر شب بود و از گشت و گذار برگشته بودم. هر تکه‌ای از جامه شلوارهایم در جایی افتاده بود. اول که آن‌ها را دیدم توی ...
40 گیسو (چند افسانه)
40 گیسو (چند افسانه)
سیاسنبو
سیاسنبو چند روز بعد، جسد ورم کرده پدر از دریا بالا می‌آید و خانه به دوشی شروع می‌شود. عمویت، السنو، می‌رود آبادان تو شرکت نفت کار پیدا می‌کند، تو و مادر هم می‌روید. تازه پا به راه شده‌ای، و مادر شب‌ها باقلا پخت می‌کند و صبح توی خیابان می‌فروشد. نگاه دریده شاگرد شوفرها را می‌بینی که از چاک پیراهن مادر می‌رود ...
مشاهده تمام رمان های محمدرضا صفدری
مجموعه‌ها