مجموعه داستان خارجی

نان زنان افسونگر

ماکسول سراسیمه وارد اتاق مجاور شد و مقابل میز تندنویس ایستاد. لسلی لبخندزنان به او نگاه کرد. گونه‌هایش سرخ شد، در نگاهش مهربانی و صداقت موج می‌زد. ماکسول آرنجش را روی میز گذاشت. هنوز کاغذهای لرزان را در دست داشت و خودنویس روی گوشش بود با عجله گفت: دوشیزه لسلی، فرصت زیادی ندارم. در همین فرصت کوتاه می‌خواهم چیزی بگویم. همسر من می‌شوید؟ من تا به امروز وقت نداشتم مثل بقیه آدم‌ها عشق خودم را به شما نشان بدهم، اما واقعا دوستتان دارم. لطفا عجله کنید یک عده دارند پول روی هم می‌گذارند تا سهام بخرند. زن جوان بی‌اختیار داد زد: درباره چی صحبت می‌کنی؟ بعد، از روی صندلی بلند شد و با چشمانی از حدقه درآمده به او خیره شد. ماکسول با بی‌قراری گفت: متوجه نشدید؟ از شما می‌خواهم با من ازدواج کنید. من عاشق شما هستم دوشیزه لسلی. می خواستم قبلا این موضوع را به شما بگویم اما حالا که کار کمی سبک شده از فرصت استفاده کرده‌ام. خب دوشیزه لسلی چه می‌گویید؟ تندنویس مات و مبهوت مانده بود. اول انگار بر خود مسلط شده بود، ولی بعد یک‌باره اشک از چشمانش جاری شد.

علی فامیان
9789643374662
۱۳۸۷
۲۰۸ صفحه
۵۲۷ مشاهده
۰ نقل قول
اهنری ۳ رمان William Sydney Porter lends the pen name "O. Henry" to surprise endings signed officially as Sydney Porter. His biography shows where he found inspiration for his characters. Their voices and his language were products of his era.

He was born 1862 Greensboro, North Carolina. When he was three years old, his mother died from tuberculosis. He left school at fifteen, worked five years in his uncle's drugstore, then for two years at a Texas sheep ranch.

In ...
دیگر رمان‌های اهنری
آخرین خنیاگر
آخرین خنیاگر آه می‌دانم که من یک خنیاگرم و شما هم خنیاگرید. قصه‌هایی که حفظ کرده بودید هنوز در خاطرتان هست و بلدید ورق بازی کنید و آن قطعه کوچک پیانو چه بود؟ آه بگذریم... در دوران گذشته آدم‌ها را به سه گروه تقسیم می‌کردند؛ اشراف‌زاده‌ها، خنیاگرها و کارگرها. بارون‌ها علاقه‌ای به خواندن چنین مهملاتی ندارند، کارگرها هم وقت ندارند. پس شما خنیاگرید و ...
تا آنگاه که مرگ جدایمان کند
تا آنگاه که مرگ جدایمان کند مدت سی سال است که افتخار دارم در کار انتخاب داستا‌ن‌های این مجموعه فعالیت می‌کنم؛ از سال 1967 تا 1996. از آن‌جا که این مقدمه حکم مراسم تودیع مرا هم دارد، سراسیمه اضافه می‌کنم که این تصمیم کاملا شخصی است، همان‌طور که در مورد گزینش داستان‌ها و برندگان جایزه چنین بوده و هست. داستان‌های مجموعه حاضر از میان تقریبا هزار ...
مشاهده تمام رمان های اهنری
مجموعه‌ها