رمان خارجی

ارباب و بنده

نیکیتا نزدیک صبح بیدار شد. سرما، که دوباره نیزه‌اش را در پشتش فرو می‌برد بیدارش کرد. به خواب دیده بود که از آسیاب می‌آید و گاری آرد اربابش را می‌آورد و ضمن عبور از نهر چرخ گاری از پل لغزیده و در آب مانده بود. به خواب دید که به زیر گاری خزیده و آن را بر گرده گرفته بود تا بلندش کند اما عجیب آن بود که گاری نمی‌خواست حرکت کند و به پشت او چسبیده بود و او نه می‌توانست آن را بلند کند و نه از زیر آن بیرون آید و بار سنگین گاری کمرش را خورد می‌کرد.

سروش حبیبی
چشمه
9789643625870
۱۳۸۹
۸۸ صفحه
۱۷۶۴ مشاهده
۰ نقل قول
لئو تولستوی
صفحه نویسنده لئو تولستوی
۵۵ رمان لئو نیکلایویچ تولستوی (به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й)، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس. زادروز وی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی) در یاسنایا پالیانا[۳] از توابع تولا است . تولستوی در روز (۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی) درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ روسیه است. رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین ردهٔ ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. لئو نیکلایوویچ تولستوی به‌حدی در کشورش مشهور ...
دیگر رمان‌های لئو تولستوی
کودکی و نوجوانی
کودکی و نوجوانی نوجوان می‌خواهد کودکی خود را پشت سر بگذارد و از بزرگترها تقلید کند و نکته‌هایی را که از معلمان خود شنیده، یا در کتاب‌ها خوانده، به زبان بیاورد و در میان آدم‌های بزرگ جایی برای خود باز کند.
آناکارنینا
آناکارنینا نیاز: یه سوال بپرسم؟ قبل از این که من بیام تو زندگی‌ات عاشق بودی یا رابطه‌ای داشتی؟ کاوه: ... نیاز: داشتی؟ کاوه: برای چی می‌پرسی؟ نیاز: همین‌طوری. کاوه: همین‌طوری سوال نمی‌پرسن. نیاز: داشتی یا نه؟ دوست دارم بدونم فقط. کاوه: نه نداشتم. نیاز: دروغ می‌گی. کاوه: خب اگه می‌دونی دروغ می‌گم پس تمومش کن.
سونات کرویتسر و چند داستان دیگر
سونات کرویتسر و چند داستان دیگر کوشان که جلو اشکی که در سینه‌ام می جوشید بگیرم در دل می‌گفتم: ((او حال مرا این‌جور فهمیده است. صدایی در دلم می‌گفت ((عشق گذشته ما تمام شده. پاک تمام شده!)) به من نزدیک نشد و کوششی برای دلجویی از من نکرد. آنچه به او گفته بودم او را آزرده بود. صدایش آرام و خشک بود.
بار دانش
بار دانش خرافات جدید داره بی‌رحمانه جای اون خرافات قدیمی مثل طلسم و جادو و جنبلو می گیره... دقت که می‌کنی می‌بینی هیچ توفیری با خرافات قدیمی نداره. آخه مگه ممکنه روح مرده حرف بزنه یا گیتار بزنه؟ مردمو هالو گیر آورده‌ن یا خودشونو؟! مدیوم شدن سیمون هم که دیگه از اون قصه‌هاس. این آلبوم جلسات احضار روح‌شونه. خب آخه مگه می‌شه ...
آناکارنینا
آناکارنینا داستان از جایی شروع می‌شود که زن و شوهری به نام‌های استپان و داریا با هم اختلاف دارند. آناکارنینا خواهر استپان است و از سن‌پترزبورگ به مسکو، خانه برادرش، می‌آید و اختلاف زن و شوهر را حل می‌کند. اما حضور او در مسکو باعث به وجود آمدن ماجراهای اصلی رمان می‌شود و آناکارنینا را به مسیری دیگر می‌کشاند...
مشاهده تمام رمان های لئو تولستوی
مجموعه‌ها