۲۲ رمان
میخائیل بولگاکف در پانزدهم ماه مه ۱۸۹۱ در خانوادهای فرهیخته در شهر کیف اوکراین متولد گردید. پدرش آفاناسی ایوانویچ دانشیار آکادمی علوم الهی و مادرش، واروارا میخائیلونا دبیر دبیرستانی در شهر کیف بود. پس از تولد فرزند اول، یعنی میخائیل، مادر از تدریس دست کشید و بیشتر وقت خود را به تربیت او اختصاص داد. بعد از میخائیل ویرا- نادژدا- واراوار- نیکلای- ایوان و لینا به جمع خانواده اضافه شدند. در زمان حیات پدر، اصول اخلاقی جدی بر خانه حاکم ...
تخممرغهای کشنده
پولایتس یکدفعه چند قدمی به عقب برگشت، رنگش مثل گچ سفید شده بود. شوکین در حالی که اسلحهاش را به دست گرفته بود، دهانش باز مانده و خشکش زده بود. سراسر گلخانه پر از جماعت زخمخوردهای از مارهای غولپیکر بود. کلافی از مارهای گرهخورده بر زمین گلخانه میخزیدند، فیسفیس میکردند، میپیچیدند و سرهایشان را به این طرف و آن طرف ...
گارد سفید
برف ریزی شروع به باریدن کرد، سپس ناگهان به دانههای بزرگ برف تبدیل شد. باد به زوزه درآمد، توفان نیز بیداد کرد. چیزی نگذشت که فضای قیرگون در دریایی از برف فرو رفت. همه چیز ناپدید شد.
سورچی فریاد زد: آه، ارباب، بیچاره شدیم: توفان شد.