رمان خارجی

آسمان به زمین می‌آید

(The sky is falling)

سیدنی شلدون میلیون‌ها نفر را با نمایشنامه‌ها و نمایش‌‌های تلویزیونی خود مجذوب کرده است و به عنوان یکی از محبوب‌ترین داستان‌نویسان تمام اعصار شناخته می‌شود. او نویسنده شانزده رمان بسیار پرفروش است، و آخرین اثر او قبل از کتاب حاضر، ((از رویاهایت برایم بگو)) بوده است. شلدون تنها نویسنده‌ای است که یک جایزه اسکار، یک جایزه تونی و یک جایزه ادگار گرفته است. او در کتاب گینس نویسنده‌ای معرفی شده که آثارش بیشتر از هر نگارنده دیگری در دنیا به زبان‌های مختلف ترجمه شده است. سیدنی شلدون در لوس آنجلس و پالم اسپرینگز زندگی می‌کند.

البرز
9789644422829
۱۳۸۶
۴۴۰ صفحه
۱۲۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
سیدنی شلدون
صفحه نویسنده سیدنی شلدون
۱۷ رمان سیدنی شلدون رمان‌نویس معروف آمریکایی بود. شلدون پیش از روی‌آوردن به رمان‌نویسی، فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌هایی نوشت که او را برنده جایزه‌هایی همچون اسکار بهترین فیلمنامه‌نویسی و جایزه نمایشنامه‌نویسی تونی کردند. او در رمان‌نویسی بسیار موفق بود و در مدتی کوتاه تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین و معروف‌ترین نویسندگان داستان‌های مردم‌پسند جهان شد. او افزون بر انتشار بیش از ۳۰ فیلمنامه، ۲۵۰ فیلمنامه تلویزیونی، ۱۰ نمایشنامه و ۱۸ رمان نوشت. آثار شلدون در بیشتر کشورهای دنیا منتشر شده و عنوان نویسنده‌ای را ...
دیگر رمان‌های سیدنی شلدون
قاتلی در شهر
قاتلی در شهر جراید صبح قتل توام با شکنجه کارول رابرتز را با هیاهوی زیاد منتشر کردند. جاد وسوسه شده بود که به تمام مریض‌هایش زنگ بزند و تمام وقت‌های قبلی برای آن روز را لغو کند. او شب گذشته اصلا به بستر نرفته بود و چشمانش سنگین و سوزناک می‌نمود. ولی وقتی که فهرست بیماران را مرور کرد، دید که 2 نفر ...
سفیر کبیر
سفیر کبیر در جنگلی پوشیده از درختان انبوه در 200 مایلی هلسینکی و در نزدیکی مرز کشور شوروی، جلسه محرمانه‌ای در درون کلبه‌ای چوبی تشکیل شده بود. اعضا شرکت کننده در جلسه، با گذرنامه‌های جعلی از 8 کشور مختلف آمده بودند. آن‌ها به تدریج و با فاصله زمانی معین وارد شده و یک یک توسط محافظین ویژه به کلبه هدایت شده بودند. ...
استاد بازی
استاد بازی مارگارت بی‌حرکت ایستاده بود، قادر نبود معنای واقعه مهیبی را که اتفاق می‌افتاد بفهمد. یان او را به خاطر کاری که پدرش انجام داده بود سرزنش می‌کرد که او بخشی از یک حادثه شوم است. جیمی مک گریگور کی بود؟ کی...؟
اگر فردا بیاید
اگر فردا بیاید او با احتیاط به مسافرانی که به قطار سوار می‌شدند، نگاه می‌کرد. هنوز هیچ نشانه خطری دیده نمی‌شد. شانه‌های او در حالتی عصبی فشرده می‌شد و به خود اطمینان می‌داد که هیچ‌کس به این زودی به موضوع پی نخواهد برد. حتی اگر ماجرا برملا شده باشد...
مشاهده تمام رمان های سیدنی شلدون
مجموعه‌ها