رمان خارجی

آن‌ها به بغداد آمدند

(They came to baghdad)

سروان کرازبی، خوشحال و با قیافه کسی که چکی را نقد کرده و فهمیده موجودی حسابش کمی بیش از آنچه خودش فکر می‌کرده بوده است، از بانک بیرون آمد. او مردی قد کوتاه، درشت هیکل، با صورت تقریبا سرخ و سبیل کلفت نظامی بود. موقع راه رفتن کمی خودش را می‌گرفت. لباس‌هایش پر زرق و برق بود. از داستان‌های خوب لذت می‌برد. بین دیگران محبوبیت داشت. آدمی شاد و شنگول با قیافه معمولی بود و تنها زندگی می‌کرد. ویژگی خاصی نداشت. یعنی در شرق آدم‌هایی مثل کرازبی زیاد پیدا می‌شوند.

هرمس
9789643636937
۱۳۹۰
۳۰۸ صفحه
۱۳۳۰ مشاهده
۰ نقل قول
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
آخرین جلسه احضار ارواح
آخرین جلسه احضار ارواح برای تصمیم‌گیری فقط یک ثانیه فرصت داشت... در مقابل دیدگان وحشت‌زده افرادی که در سمت دیگر سکوی قطار بودند. فاصله زمان زیادی بین افتادن پسرو پریدن مردی بعد از او و بعد هم ظاهر شدن قطاری که با شتاب از پیچ تونل می‌پیچید و قدرت کافی نداشت به موقع توقف کند. وجود نداشت.
رمز قطار آبی
رمز قطار آبی داستان هیجان‌انگیز رمز قطار آبی پیرامون برودن یکی از گران‌بهاترین سنگ‌های قیمتی دور می‌زند به نام قلب آتش. قطار آبی از کالیس به سوی نیس در حرکت است و شخصی که قلب آتش را روی سینه آویزان نموده در دل قطار آرام خفته، غافل از آنکه چهار گروه برای ربودن قلب آتش دل در سینه ندارند و لحظه‌ای آرام نگرفته و ...
شکار قاتل
شکار قاتل چهره‌ای را شناخته بود، یا طرز راه رفتنی را، یا صدایی، چیزی شبیه به آن. همان روز اولی که آمدم اینجا، با او صحبت کردم. همه چیز را درباره خانواده فولیات برایم گفت، درباره پدرشوهرتان و خود شوهرتان، درباره پسرهایتان که در جنگ کشته شدند. فقط... هر دو آن‌ها که کشته نشدند، شدند؟ پسرتان، هنری با کشتی‌ای که در آن ...
مسافر فرانکفورت
مسافر فرانکفورت لطفا کمربندهایتان را محکم ببندید! سرنشینان هواپیما دستور را زیاد جدی نگرفتند. همه در آن لحظه یک احساس مشترک داشتند. فعلا نمی‌توان در فرودگاه ژئو فرود آمد. مسافران خسته و خواب آلوده مرتب خمیازه می‌کشیدند. غافل از این که خستگی و خواب آلودگی بیشتری در پیش بود. تکرار دستور میهماندار که این بار آمرانه تحکم کرد. لطفا کمربندهایتان را ببندید، دال ...
به سوی صفر
به سوی صفر به سوی صفر یکی از شاهکارهای کلاسیک پلیسی است که وقایع آن در یکی از سواحل گولز پوینت در خانه مسکونی لیدی کامیلا ترسیلین رخ می‌دهد. لیدی ترسیلین بستگان نزدیک ندارد ولی بعضی آشنایان و بستگان نسبتا دور وی همواره به دیدنش می‌آیند. وقوع حوادث حاد «به سوی صفر» هم در یکی از همین دیدارها و مهمانی‌های لیدی ترسیلین رخ ...
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها