مجموعه داستان خارجی

3 داستان

(Liemur)

من هم خسته و هم در هیجان بودم. و نمی‌خواستم دیگر به پیش‌آمدهای سحرگاه و مرگ فکر بکنم. فقط به کلمات و یا به خلا برمی‌خوردم و ارتباطی در فکرم پیدا نمی‌شد. اما همین که می‌خواستم به چیز دیگری فکر بکنم لوله‌های تفنگ به طرف من دراز می‌شد. شاید بیست مرتبه پی در پی مراسم اعدام خودم را برگزار کردم و نیز یک دفعه گمان کردم که به طور قطع این پیشامد انجام گرفته و یک ثانیه خوابم برد. آن‌ها مرا به طرف دیوار می‌کشاندند؛ من تقلا می‌کردم و پوزش می‌خواستم. از خواب پریدم و...

جامی
9789642575183
۱۳۸۹
۱۰۴ صفحه
۱۲۴۵ مشاهده
۰ نقل قول
ژان پل سارتر
صفحه نویسنده ژان پل سارتر
۳۶ رمان سارتر روز ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ به دنیا آمد. پدرش ژان باپتیست سارتر (۱۸۴۷-۱۹۰۶) افسر نیروی دریایی فرانسه بود و مادرش آنه ماری (۱۸۸۲-۱۹۶۹) دخترعموی دکتر آلبرت شوایتزر معروف، برندهٔ جایزه صلح نوبل است. پانزده ماهه بود که پدرش به علت تب زرد از دنیا رفت. پس از آن مادرش به نزد والدینش بازگشت. پدربزرگش چارلز شوایتزر یکی از عموهای آلبرت شوایتزر در مدرسه به آموزش زبان آلمانی اشتغال داشت. ژان در خانه زیر نظر او و چند معلم خصوصی دیگر تربیت ...
دیگر رمان‌های ژان پل سارتر
مگس‌ها
مگس‌ها راهب بزرگ: خیال داری مردگان را به ریشخند بگیری؟ امروز عید آن‌هاست، تو این را خیلی خوب می‌دانی، و لازم بود امروز تو با لباس عزا در این مراسم حاضر می‌شدی. الکتر: لباس عزا؟ چرا لباس عزا؟ من از مردگان خود ترسی ندارم و فقط برای مردگان شماست که سیاه می‌پوشم.
چرخ‌دنده
چرخ‌دنده فیلسوف، مقاله‌نویس، رمان‌نویس، منتقد ادبی، فیلم‌نامه‌نویس، نمایش‌نامه نویس فرانسوی، نامدارترین اندیشمند قرن بیستم، در نمایش‌نامه‌ها و فیلم‌نامه‌هایش، سارتر بیشتر از اینکه به آرا و افکار فلسفی خویش تکیه کند سعی بر بازنمایی موقعیت‌های برجسته اجتماعی و سیاسی انسان امروز دارد.
خروج ممنوع (نمایش‌نامه‌ای در 1 پرده) نمایش‌نامه
خروج ممنوع (نمایش‌نامه‌ای در 1 پرده) نمایش‌نامه دارم بهش نگاه می‌کنم و می‌فهمم که تو جهنمم. من بهتون میگم. همه چیز از قبل برنامه‌ریزی شده. اونا می‌دونستن که من جلو این طاقچه می‌ایستم، وقتی دستام روی مجسمه‌س و همه این چشم‌ها دارن من رو نگاه می‌کنن. این چشم‌ها دارن من رو می‌بلعن... هاه! فقط شما دو تا اینجایین؟ من فکر نمی‌کردم... کباب شدن روی سیخ رو یادتون ...
گوشه نشینان آلتونا (نمایش‌نامه در 5 پرده)
گوشه نشینان آلتونا (نمایش‌نامه در 5 پرده) ای قرن‌های خوشبخت، شما که با نفرت‌های ما آشنا نیستید چگونه می‌توانید به قدرت سفاک عشق‌های مهلک ما پی ببرید؟ عشق، نفرت، یک و یک... ما را تبرئه کنید... ای کودکان زیبا، شما از ما بیرون آمده‌اید، شما را دردهای ما ساخته‌اند، این قرن زن است و می‌زاید، آیا مادرتان را می‌خواهید محکوم کنید؟
بازپسین گفتگو (مصاحبه با سارتر)
بازپسین گفتگو (مصاحبه با سارتر) ژان پل سارتر در 15 آوریل 1980 در هفتاد و پنج سالگی درگذشت و گفت و گویی که بنی لوی، فیلسوفی جوان، گستاخانه و در عین حال دوستانه با او کرده است و در سه شماره پیاپی مجله لو نوول ابسرواتور در مارس 1980 پس از مرگ سارتر به چاپ رسیده است، به احتمال قوی، آخرین سخنانی است که از ...
مشاهده تمام رمان های ژان پل سارتر
مجموعه‌ها