رمان خارجی

مبارزان راه روشنایی

(Manuel du guerrier de la lumiere)

میترا
9789645998408
۱۳۸۷
۱۶۰ صفحه
۱۶۵۲ مشاهده
۰ نقل قول
پائولو کوئیلو
صفحه نویسنده پائولو کوئیلو
۶۳ رمان او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود.او وقتی نوجوان بود، می خواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش ، مادرش پاسخ داد "عزیز من، پدرتو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعا می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد ؟" پس از تحقیق، کوئلیو به این ...
دیگر رمان‌های پائولو کوئیلو
شیطان و دوشیزه پریم
شیطان و دوشیزه پریم افراد دهکده‌ای دچار حرص، طمع، ترس و وحشت می‌شوند. مردی از گذشته اسفبارش در رنج است. زنی به دنبال خوشبختی است. در هفته‌ای پرماجرا، افراد دهکده باید مسیر زندگیشان را مشخص کنند. آیا پلیدی را انتخاب می‌کنند یا نیکی را؟ دهکده دورافتاده ویسکوز، مکانی است که این واقعه غیر عادی در آن به وقوع می پیوندد. غریبه‌ای از راه می‌رسد ...
زندگی
زندگی تنها راه برای یافتن تصمیم درست آن است که بفهمیم تصمیم غلط کدام است، راه دیگر را هم بدون ترس بیازماییم، و آن‌وقت تصمیم بگیریم. اگر برداشت محصول را به تعویق بیاندازیم، میوه فاسد می‌شود، اما اگر مشکلات‌مان را به تعویق بیاندازیم، رشد می‌کنند.
الف
الف آه نه. دیگر حوصله مراسم دیگری را ندارم! آیین دیگری برای احضار نیروهای نامرئی در جهان مرئی! چه ربطی دارد به دنیای امروز ما؟ فارغ‌التحصیل‌ها از دانشگاه که بیرون می‌آیند کار گیر نمی‌آورند. مسن‌ها بازنشسته می‌شوند و گرفتار یک لقمه نانند. آدم بزرگ‌ها که از نه صبح تا پنج بعدازظهر جان می‌کنند تا خرج خانواده و تحصیل بجه‌هایشان را بدهند، ...
ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد
ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد این رمان ماجرای دختر جوانی است به نام ورونیکا که با وجود داشتن یک زندگی به ظاهر رضایت‌بخش، اقدام به خودکشی می‌کند، زیرا به دلیل احساس خلاء در وجودش، زندگی را مطابق میل خود نمی‌یابد. اما اطرافیان، او را که با خوردن قرص دست به خودکشی زده، روانه بیمارستان می‌کنند. او که اینکه از مرگ نجات پیدا کرده، خود را ...
والکری‌ها
والکری‌ها جین گفت: « وقتی با والکری‌ها ملاقات کنی، چیزی کنار اومدن باهاشون رو آسون می‌کنه.» «چه چیزی؟» مرد جوان خندید. «خودت متوجه می‌شی. اما بهتر بود زنت رو با خودت نمی‌آوردی.»
مشاهده تمام رمان های پائولو کوئیلو
مجموعه‌ها