بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مردی پر از ماهی گلی و 8 داستان دیگر
از کدام شهر آمدی؟
مشهد
روی کارت مینویسد: «آهو» و زیر آن امضایی میزند و کارت را به دستم میدهد. اتوبوس منتظر من و دو دختر دیگر است. در صندلی جاگیر میشوم و لبخند میزنم.
دیدی که شد مادر، پیدایش میکنم. با همان یک نشانه.
کاغذی از کیفم بیرون میآورم. از کنار تاخوردگی جملهای پیداست: «... که ضامن شد تا ...
داستانهای بامزه 2
مجموعهای متنوع و پربار از داستانهای فوقالعاده دلنشین و سرگرمکننده از بهترین نویسندگان کودک. ایدهآل برای قصهخوانی یا قصهگویی و بازخوانیهای مکرر.
مارپیچ
من از طریق نویسندگی امرار معاش میکنم، اما آن روز میزده شده بودم و سردرد وحشتناکی داشتم و کل بعدازظهر کار نکرده بودم. قرار بود یک کار فوری انجام دهم، در واقع باید شرح نوشتههایی را برای کتاب آثار عکاسی هنرمندی مینوشتم که با او آشنایی داشتم. اما زقزق کردن مداوم سرم باعث شد به کلی نسبت به تصاویر او ...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...