رمان نوجوان

تولد 1 قهرمان

(Morningstar)

هنگامی که سپاه جنگاور آنگوستین از مرزهای جنوبی سرزمین کوهستانی حمله‌ور می‌شود، جارک مایس راهزن و دوستش اودل شعبده‌باز و نقال خود را در سرزمینی می‌یابند که نیازی فوری به قهرمان دارد. اشغالگران احترامی برای افراد و اماکن قائل نیستند، آن‌ها همه جا را غارت می‌کنند و سر راه خود همه چیز را منهدم می‌کنند. پشت سرشان جادوی اهریمنی جریان می‌یابد و ساحری دیوانه به سلطان خون آشام که قرن‌ها پیش مرده بود، نیمه زندگی می‌بخشد.

9789648944495
۱۳۸۸
۴۰۰ صفحه
۸۹۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیوید گمل
صفحه نویسنده دیوید گمل
۱۸ رمان دیوید اندرو گمل نویسندهٔ مشهور بریتانیایی کتابهای قهرمان محور بود. درحالی که در دوران جوانی به روزنامه نگاری مشغول بود در سال ۱۹۸۴ اولین رمان رسمی خود با عنوان "افسانه" را منتشر کرد. بعد از آن زمان بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۶ بیش از سی رمان نوشت که بیشتر آنها حماسی و فانتزی بودند. کتابهای او با فروش بیش از یک میلیون نسخه همچنان در سراسر دنیا به فروش می‌رسند. مادرش او را که در غرب لندن و در محله‌ای فقیرنشین ...
دیگر رمان‌های دیوید گمل
شاهزاده سیاه
شاهزاده سیاه شاهزاده سیاه کودکی که به الکساندر تبدیل می‌شود و بزرگ‌ترین امپراتوری شناخته شده دنیا را می‌‌سازد. بر همه چیره می‌شود. همه، به جز روح آشوب، شیطانی نامیرا که در روحش جای گرفته است. آن‌ها به همراه هم به دنیاهای دیگری وارد می‌شوند، در آن سوی زمان، دنیاهایی پر از افسون و جادو...
گرگ سفید
گرگ سفید در سرزمین درنای ملکه‌ای جادوگر حکمفرمایی می‌کند. مرد و زن و کودک در وحشت کامل از او و پیوندیان به سر می‌برند، موجوداتی نیمه‌انسان و نیمه‌حیوان. هیچ‌کس نمی‌تواند در مقابل این دشمنان پایداری کند. اما اسکیل گانون نفرین شده، بزرگ‌ترین فرمانده جنگ و دراس اسطوره‌ای، تبردار قهرمان، دوش به دوش هم به نجات سرزمین خود می‌شتابند.
آخرین شمشیر قدرت
آخرین شمشیر قدرت روح آترپندراگون در دوزخ به زنجیر کشیده شده، شمشیر قدرت در گرداب شورش و غوغا گم شده، قلمرو در تهدید قبایل بربر به سرکردگی رب‌النوع نامیرا قرار گرفته. عصر تاریکی بر فراز بریتانیای روم دمیده است. آن‌گاه مردی به نام ریولیشن در جستجوی کودکی اهریمن‌زاده بر می‌آید... در جستجوی ارباب افسانه‌ای نیزه... و در جستجوی شمشیری برای نجات قلمرو.
گرگ در سایه (جان شانو 1)
گرگ در سایه (جان شانو 1) راهب اعظم دستان خون‌آلودش را از جسد برداشت و آنها را در کاسه نقره‌ای که از آب مقدس پر شده بود فرو برد. خون در بین گلبرگ‌های رز داخل کاسه پخش شد و آن‌ها را تیره و درخشان کرد...
مشاهده تمام رمان های دیوید گمل
مجموعه‌ها