رمان ایرانی

یاس سپید عشق

شادان
9789647259057
۱۳۸۳
۳۷۰ صفحه
۹۴۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های جمشید طاهری
مهرگل
مهرگل
داستان من
داستان من خودم دیدمش. شک ندارم خودش بود. ریش و سبیل داشت. با شلوار کار ارتشی و اورکت آمریکایی، روبروی دانشگاه تهران بود. تا دیدمش داد زدم: سردار، سردار... انگار سرش را بلند کرد از روی کتاب‌های جلو یک دکه، شک ندارم که مرا دید، دویدم طرفش اما رفت! هفت هشت متر بیش‌تر فاصله نداشتیم با هم، سردار آرام داشت دور می‌شد ...
درد محبت
درد محبت
غزل
غزل
مشاهده تمام رمان های جمشید طاهری
مجموعه‌ها