رمان خارجی

10 بچه زنگی

(Ten little niggers)

ده نفر دعوت می‌شوند تا تعطیلات خود را در قصری افسانه‌ای در نیگر آیلند بگذرانند. هر یک از آنها رازی برای پنهان کردن دارند. آنان در بعداز‌ظهر باشکوه روزی تابستانی به وعده‌گاه می‌رسند... اما بزودی سلسله حوادثی پیش‌بینی‌نشده رخ می دهد و همگان را در اضطرابی نفس‌گیر فرو می‌برد...

هرمس
9789646641730
۱۳۸۹
۲۴۶ صفحه
۳۶۷۶ مشاهده
۰ نقل قول
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
ساعت‌ها
ساعت‌ها شیلا لبخند کم‌جانی زد و رفت نزدیک کاناپه. یکباره ایستاد و عقب رفت. مردی کف اتاق افتاده بود. چشمانش نیمه‌باز و بی‌فروغ بود. لکه قرمزی روی کت خاکستری‌اش دیده می‌شد. شیلا ناخواسته خم شد. دست گذاشت روی گونه‌های مرد. یخ بود. دست‌هایش هم همینطور. دست کشید روی لکه کتش و بعد دستش را با وحشت عقب کشید. در همین موقع ...
شاهد خاموش
شاهد خاموش دکتر تانیاس با بغضی در گلو گفت: یک شب می‌خواست به من قرص خواب بدهد. چهره‌اش طوری بود که ترسیدم. قرصها را دور ریختم. آن وقت بود که به این نتیجه رسیدم که مشکل روانی دارد. بهتر است هنوز هم این طور خیال کنید که مشکل روانی داشته. واقعیت قضیه هم همین است. ولی از لحاظ حقوقی فرق می‌کند. چون می‌فهمید ...
راز مرگ خانم جونز (ماجراهای دوشیزه مارپل)
راز مرگ خانم جونز (ماجراهای دوشیزه مارپل) بر روی سنگفرش پیاده‌رو، جایی که نور خورشید بر آن تابیده بود، جلوی در ورودی پالها رویت آرمز را خون‌آلود کشیده بودم. این‌طور به نظر می‌رسید که به طرز عجیبی ذهن من توانسته چنین تصویری را ناخودآگاه از طریق دستم بکشد، اما همان‌طور که دوباره به مسافرخانه نگاه کردم، دومین شوک به من وارد شد. دست من دقیقا چیزی را ...
قتل در زمین گلف
قتل در زمین گلف این‌جا، زمان جنگ میدون نبرد بوده. هم... آره می‌دونم . من نزدیک رود سم زخمی شدم. کاپیتان هیستینگز هستم مادام، در خدمت شما! پس شما یه افسر جنگی بودینّ چقدر جالب! صبر کنین اینو به خواهرم بگم. ما جفتمون هنرپیشه‌ایم، یه جورایی بازیگر سیاریم. میتونین منو رو سیندرلا صدا کنین. به نظرم این اسم بیشتر بهم میاد.
نمسیس فرشته انتقام و عدالت
نمسیس فرشته انتقام و عدالت (عشق احساس خطرناکی است. شاید خطرناک‌ترین احساس آدمی باشد) این چیزی است که کسی به خانم مارپل، همان کارآگاه افسانه‌ای آگاتا کریستی، می‌گوید و خانم مارپل به خاطر قتلی که اتفاق می‌افتد ناگریز می‌شود تا درباره این گفته و کسی که این سخنان به او مربوط ‌می‌شد به تحقیق بپردازد.
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها