مرد از زن که به شدت احساس زیبایی میکرد، پرسید:
ـ ببخشید! شما شارون استون نیستین؟
زن با عشوه گفت: نه... ولی.
و پیش از آنکه ادامه بدهد، مرد گفت: بله، فکر میکردم. چون...
۲۹ رمان
سیدمهدی شجاعی در شهریور ماه سال 1339 در تهران به دنیا آمد. در سال 1356 پس از اخذ دیپلم ریاضی، به دانشكده هنرهای دراماتیك وارد شد و در رشته ادبیات دراماتیك به ادامه تحصیل پرداخت. همزمان، به دانشكده حقوق دانشگاه تهران رفت و پس از چند سال تحصیل در رشته علوم سیاسی، پیش از اخذ مدرك كارشناسی، آنرا رها كرد و بهطور جدی كار نوشتن را در قالبهای مختلف ادبی ادامه داد.
سری که درد میکند
بعضی از آدمها سعی میکنند که دزدی را کار زشت و ناپسندی جلوه دهند. البته کاش فقط سعی میکردند. عدهای واقعا باورشان شده که امرار معاش از طریق دزدی کاری ناشایست است.
نگاه این قبیل آدمها به یک دزد یا سارق، شبیه نگاه به یک فرد خلافکار است. اینها حتی نسبت به رشوه و اختلاس هم نظر مثبتی ندارند. و اگر ...
دموکراسی یا دموقراضه
در زمانهای بسیار بسیار قدیم، که سالهاست به کلی از حافظه تقویمها پاک شده، در سرزمینی بسیار بسیار دور به اسم غربستان که امروزه بعید است بر روی کره زمین، نام و نشانی از آن باقی مانده باشد. پادشاهی کاملا معمولی به نام ممول بر مردمی معمولیتر حکومت میکرد.
کمی دیرتر
من اگرچه از شرم و خجالت، سرم را به زیر انداخته بودم و در بنبست ذهنم به دنبال روزنه امیدی میگشتم ولی از حال و روز اسد هم غافل نبودم که با چهره مغموم و یاسآلود، پرونده را برای چندمینبار تورق میکرد به این امید که شاید دستاویز مطمئنی برای من بیابد. البته بعد از هر تورق، چهرهاش خستهتر و ...
خورشید نیمه شب
کارش پیش نمیرفت، خواب و خستگی آزارش میداد. ناگهان احساس کرد که کسی پشت در ایستاده است و آرام با انگشت به در میزند. با خودش گفت: این موقع شب چه کسی میتواند باشد؟ نه کسی نیست، حتما خیال میکنم که کسی در میزند، به خاطر خستگی است. اما باز صدای در بود که میآمد. وحشتزده از جا بلند شد، ...
رزیتا خاتون (طنز)
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید ...