رمان خارجی

جنایت در شب آتش‌بازی

(Dead mans mirror)

دوباره به آینه خردشده نگاه کرد، و بعد به جنازه. از روی سردرگمی، گرهی به ابروهایش انداخت و به سمت در رفت. در یکوری آویزان بود و قفلش از جا درآمده بود. همان‌طور که فکرش را می‌کرد، کلیدی روی در نبود، واگرنه نمی‌توانست از سوراخ کلید داخل اتاق را ببیند. کف اتاق هم اثری از کلید نبود. پوآرو به طرف جنازه خم شد و انگشت‌هایش را روی آن به حرکت درآورد. ـ اینجاست؛ کلید داخل جیبش است.

هرمس
9789643637507
۱۳۹۱
۲۵۲ صفحه
۱۱۵۱ مشاهده
۰ نقل قول
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
چرا از اوانس نپرسیدند
چرا از اوانس نپرسیدند بالاخره به آن توده سیاه‌رنگ مشئوم رسیدند. مردی حدودا چهل ساله که هر چند بی‌هوش به نظر می‌رسید هنوز نفس می‌کشید. دکتر قسمت‌های مختلف بدن او را معاینه کرد. نبضش را گرفت و پلکش را بالا زد. بابی سریع از جا بر خاست. مرد شروع به صحبت کرد. صدایش اصلا ضعیف نبود؛ کاملا صاف و زنگ‌دار بود. مرد گفت:‹‹چرا از اوانس نپرسیدند؟›› بعد ...
روشنایی ماندگار و چند داستان دیگر
روشنایی ماندگار و چند داستان دیگر مرد ژنده‌پوش از ردیف چهارم به جلو خم شده و ناباورانه به سن خیره شده بود. چشمان تیزبینش گرد شده بود. آهسته گفت: «نانسی تیلور! خدایا نانسی تیلور کوچک!» به بروشور نگاهی انداخت. یکی از نام‌ها درشت‌تر از بقیه چاپ شده بود. «الگا استورمر! پس این اسم را روی خودش گذاشته. احتمالا حالا دیگر خودش را یک ستاره می‌داند، این‌طور نیست ...
ساعت‌ها
ساعت‌ها شیلا لبخند کم‌جانی زد و رفت نزدیک کاناپه. یکباره ایستاد و عقب رفت. مردی کف اتاق افتاده بود. چشمانش نیمه‌باز و بی‌فروغ بود. لکه قرمزی روی کت خاکستری‌اش دیده می‌شد. شیلا ناخواسته خم شد. دست گذاشت روی گونه‌های مرد. یخ بود. دست‌هایش هم همینطور. دست کشید روی لکه کتش و بعد دستش را با وحشت عقب کشید. در همین موقع ...
چمن خونین
چمن خونین کاپیتان هیستینگز یار و همکار پوارو که در لندن با هم به سر می‌برند و در این داستان طی ماموریت خود با همسر آینده‌اش هم آشنا شده در یک ازدواج ماه عسلی سر از آفریقای جنوبی در می‌آورد. در این ماجرا کاپیتان هیستینگز بر خلاف پوارو بسیار خونسرد. پر حرارت است. و باز هم کاپیتان هیستینگز در این داستان بر خلاف ...
حماقت گرینشاو (ماجراهای دوشیزه مارپل)
حماقت گرینشاو (ماجراهای دوشیزه مارپل) آلیسا در حالی که به عروسک زل زده بود گفت: درست است که جان ندارد، اما به نظر می‌رسد جان دارد، این‌طور نیست؟ خانم گروز در حالی که با دستمال گردگیری دور اتاق می‌چرخید، گفت: این عروسک حالم را دگرگون می‌کند، به قدری حالم را بد می‌کند که اصلا دوست ندارم وارد اتاق پرو شوم.
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها