رمان نوجوان

اسب شاخ طلایی

نیکولو همچنان غرق در خیال و رویاست. مادر می‌پرسد: به چی فکر می‌کنی نیکولو؟ من به پیدا کردن اسب شاخ طلایی فکر می‌کنم. اسبی که که در قصه‌ها و افسانه‌هاست. من دوست دارم او را ببینم. دوست دارم او را نوازش کنم.

مهدی شجاعی
9789643372088
۱۳۸۲
۲۸ صفحه
۳۶۵ مشاهده
۰ نقل قول