رمان نوجوان

به دنبال امیرکبیر

این درست است که پادشاهان فاجار به ثروت دوستی و عشرت پرستی مشهورند. اما نباید فراموش کرد برای قضاوت درباره یک دوره تاریخی باید به شرایط سیاسی اجتماعی آن دوره توجه داشت. از همه اتفاقات و ریشه‌های آن با خبر شد معیارهای عرفی و اخلاقی زمان مورد نظر را در نظر گرفت، سلایق و علایق شخصی را کنار گذاشت و آنگاه قضاوت کرد. این کتاب یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ ایران را کاوش می‌کند و از توطئه‌های دلهره‌آوری پرده بر می‌دارد که سرانجام امیرکبیر را به حمام فین کاشان می‌رسانند.

ققنوس
9789643116200
۱۳۹۰
۱۲۰ صفحه
۳۸۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمد حسینی
آن‌ها که ما نیستیم
آن‌ها که ما نیستیم «آن‌ها که ما نیستیم» کاوشی است در دگردیسی آدم‌ها از خود به دیگری و به دیگران شدن. تصویری در چند و چون گم‌شدگی ما در لایه‌لایه‌های تاریخی سهمگین که می‌راندمان از خود بودن.
آبی‌تر از گناه یا بر مدار هلال آن حکایت سنگین بار
آبی‌تر از گناه یا بر مدار هلال آن حکایت سنگین بار " آبی‌تر از گناه به دلیل حرکت و چرخش دورانی روایت، شخصیت‌پردازی متناسب، در‌هم‌آمیزی راوی اغفال‌گر و عناصر فراداستان و بازنمایی روان‌پریشی در قالب متنی با لایه‌های متفاوت به عنوان برنده‌ی مشترک بهترین رمان فارسی سال 1383 معرفی می‌گردد." " ...{ به سبب} توفیق در ایجاد و حفظ تعلق و کشش دا‌ستانی و تنیدن ما‌‌هرانه‌ی آن در بافت داستان، توفیق ...
یکی از همین روزها ماریا (داستان کوتاه)
یکی از همین روزها ماریا (داستان کوتاه) این کتاب یک مجموعه داستان است و عناوین آن عبارتند از: بر مدار هلال آن سنگین ‌بار، کلمه فسخ نمی‌شود طوبا، علی عمو، از کنار کوه‌های قفقاز، ماریا، کمی آن طرف‌تر از ورودی هال، لخم، اتوبوس. ماریا ماجرای عشق راوی داستان به زنی اثیری به نام ماریا است که از دوازده سالگی به دنبالش می‌گشته است و عاقبت او را ...
نمی‌توانم به تو فکر نکنم سیما
نمی‌توانم به تو فکر نکنم سیما پشت‌میز که نشست، هر سه جا خوردیم . رسم نیست دختری بیاید و آن‌طور بی‌اعتنا به همه چیز صندلی را عقب بکشد، شالش را از روی روسری کوتاه زیرگردنش بردارد و بیندازد روی پشتی صندلی، بعد تر و فرز فقط با انگشت شست دست چپ دو دکمه بالایی مانتویش را باز کند و بنشیند پشت میزی که سه پسر غریبه ...
کنار نیا مینا
کنار نیا مینا بالاخره می‌خندد. صدایی دارد مثل مخمل چرک که نظیرش را نشنیده‌ام. منظورم از چرک پلیدی نیست؛ مثل مخمل گرم که لمسش می‌کنی و روی گونه می‌کشی و حظ می‌بری و بعد تکه‌ای، مثلا دانه برنجی چسبیده به آن به عیشت ناخن می‌کشد و تو نادیده‌اش می‌گیری و دوباره لمسش می‌کنی و حظ می‌بری و دوباره... می‌بینی بارزترین ویژگی تو می‌شود ...
مشاهده تمام رمان های محمد حسینی
مجموعه‌ها