رمان ایرانی

برای تو همیشه خواهم گریست

برایم نوشته بودی که من نقشم را خوب بازی کرده‌ام. قبول ندارم. من همیشه نقش قربانی را داشته‌ام. زمانی قربانی خانواده سنتی و دیدگاه بسته آنان و زمان دیگر قربانی هوسرانی و بی‌تفاوتی مردی که دودمانم را به باد داد؛ کامران. راستی چه اسم پر مسمایی دارد این که نمی‌توان نامش را مرد نهاد. اسمش با رسمش سازگار است کامران.

آموت
9786006605005
۱۳۹۱
۱۲۸ صفحه
۲۸۲ مشاهده
۰ نقل قول