مجموعه داستان خارجی

حومه

(The country)

کتابی که پیش رو دارید ترجمه بخش اول از کتاب مجموعه داستان‌ها است که در سال 1950 به چاپ رسید و یک سال بعد موفق به کسب جایزه پولیتزر شد. فاکنر این کتاب را به شش بخش تقسیم نموده که عبارت‌اند از: حومه، دهکده، سرزمین رام‌نشده، سرزمین بایر، سرزمین میانی و فراسو و خواننده گرامی باید این اثر را با توجه به توضیحات بالا و سعی مترجم جهت حفظ سبک و سیاق خاص فاکنر بخواند. در پایان کتاب نیز برای هر داستان نقد و بررسی بسیار کوتاهی از آن آمده که صرفا دیدگاه مترجم است.

به‌نگار
9786006835020
۱۳۹۱
۱۴۸ صفحه
۱۱۷۲ مشاهده
۰ نقل قول
ویلیام فالکنر
صفحه نویسنده ویلیام فالکنر
۱۵ رمان فاکنر در سال ۱۸۹۷ میلادی در نیو آلبانی، میسیسیپی به دنیا آمد. در ۱۹۰۲ خانواده‌اش به آکسفورد، مرکز دانشگاهی میسی‌سیپی، نقل مکان کرد. به دلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد ولی به عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا نام نویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ به عنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد. فاکنر وارد دانشگاه می سی‌سی پی شد و در سال ۱۹۲۴ از دانشگاه انصراف داد و در ۱۹۲۵ ...
دیگر رمان‌های ویلیام فالکنر
1 گل سرخ برای امیلی
1 گل سرخ برای امیلی هر 6 داستان این کتاب مانند باقی داستان‌های فاکنر در سرزمین یوکناپاتوفا روی می‌دهد. این سرزمین جایی است خیالی در شمال رودخانه می‌سی‌سیپی، که فاکنر نه تنها حدود آن را دقیقا معین کرده بلکه نقشه‌ای هم از آن کشیده است که همه شهرها و روستاها و رودها و کوه‌های آن را نشان می‌دهد، و زیر آن هم نوشته است: «منحصرا ...
گور به گور
گور به گور . . . این رمان را فاکنر 1930 ـ یک سال پس از "خشم و هیاهو" ـ نوشته است. خود او مدعی بود که نوشتن آن را در ظرف شش هفته ـ آن هم با کار شبانه، پای کوره آتش یک نیروگاه محلی ـ به پایان رسانده و پس از آن هم دستی در آن نبرده است؛ ولی ...
ابشالوم ابشالوم
ابشالوم ابشالوم حالا دیگر روی بازوی شریو برف نبود. حالا دیگر روی بازویش آستین هم نبود، آنچه بود پیش بازو بود و دست لطیف و تپل که در روشنایی لامپ بر می‌گشت و پیپی را از قوطی خالی قهوه از جایی که پیپ و قوطی را نگه می‌داشت بر می‌داشت و پیپ را از توتون پر می‌کرد و چاقش می‌کرد.
اسب‌های خال‌دار
اسب‌های خال‌دار کمی قبل از غروب مردهایی که دم ایوان دکان لمیده بودند چشمشان به گاری رو بسته‌ای افتاد که از سمت جنوب در حالیکه قاطرهایی آنرا می‌کشیدند به طرف آنها می‌آمد. پشت سر گاری قطاری از موجوداتی ول می‌زد که حتی از فاصل دور هم مشخص بود موجودات زنده‌ای هستند. در زیر نور یک‌نواخت دم غروب آن موجودات قد و نیم‌قد ...
برخیز ای موسی
برخیز ای موسی
مشاهده تمام رمان های ویلیام فالکنر
مجموعه‌ها