رمان خارجی

زندانی لاس‌لوماس

(Constancia and other stories)

آن شب خواب وحشتناکی دیدم. خواب دیدم این جماعت تا ابدالآباد توی خانه من می‌مانند، یکسر این می‌رود و آن یکی می‌آید، نسل پشت نسل، بی‌توجه به سرنوشت فردفرد آدم‌ها، به سرنوشت وکیل شیک‌پوشی که من باشم، یعنی این بچه قرتی لاس‌لوماس د چاپولتپک. آن‌قدر می‌مانند تا من بمیرم. شما هم بخواهید یا نخواهید باید گوش کنید. اگر من زندانی لاس لوماس هستم، شما زندانی تلفن من‌اید؛ به من گوش می‌دهید.

ماهی
9789642090198
۱۳۹۲
۱۴۴ صفحه
۱۲۱۱ مشاهده
۸ نقل قول
دیگر رمان‌های کارلوس فوئنتس
سر هیدرا
سر هیدرا
نبرد
نبرد بالتاسار بوستوس، روشنفکر آرژانتینی که خواننده آثار فیلسوفان عصر روشنگری است، برای تحقق بخشیدن به آرمان‌های این فیلسوفان، و به انگیزه عشقی ناممکن و یافتن معشوقی چند چهره و گریزپا، با امواج توفنده انقلاب آزادی‌بخش آمریکای لاتین همراه می‌شود. اما تقابل ناگزیر آن آرمان‌ها با واقعیت‌های این قاره حماسه‌ای را که در تصور این روشنفکر آرمان‌طلب است بدل به ...
درخت پرتقال
درخت پرتقال کارلوس فوئنتس نویسنده شهیر مکزیکی در کتاب «درخت پرتقال»، نگاه سنتی به تاریخ را به پرسش گرفته و یکی از آزادانه‌ترین آثارش را خلق کرده است. فوئنتس پرتقال را نماد مکزیک و اسپانیا می‌داند. در این اثر همه چیز از ترکیب 2 جنبه متفاوت شکل می‌گیرد، از به هم‌آمیختگی دو فرهنگ، دو ملت، دو خون. او امتزاج عناصر تاریخی و ...
پوست انداختن
پوست انداختن آن‌چه پیوندتان می‌داد فقط دست‌هاتان بود. پیش پایش زانو می‌زدی تا بر این رابطه نامی بگذاری. او ایستاده پیش روی تو، تو زانو زده در پایش، پاهایش را بغل می‌کردی محکم‌تر و محکم‌تر دست‌هایت را تا کمرش بالا می‌بردی و او خم می‌شد و فقط دست‌هایت را می‌‌گرفت، تو همیشه فروتر، خاکسار، او همواره فراتر. بلند می‌شدی، ایستاده می‌طلبیدیش، دست‌هایتان ...
کنستانسیا
کنستانسیا دختری میان آفتاب‌گردان‌های پژمرده در انتهای تابستان دراز کشیده و نسیم گیسوی سیاهش را به هم می‌ریزد و صدای پدر، عاشق، شوهر، پسر به او می‌گوید این‌جا بمان، از نو زاده شو، ما را بگذار تا بمیریم اما تو باید زنده بمانی کنستانسیا... به نام ما زنده بمانی، مگذار قهر و غلبه تاریخ نابودت کند... ما را با خاطره‌ات حفظ کن... ما را ...
مشاهده تمام رمان های کارلوس فوئنتس
مجموعه‌ها