رمان خارجی

شانزدهم هپ‌ورث سال 1924

(Hapworth 16 1924)

بگذارید خداوند ما را با فرمان‌های شخصی که به هیچ کدام‌مان نشان نداده، رهین منتش کند. اگر میل داشتی این نامه را بخوانی و خواندی، خدای عزیز مطمئن باش که می دانم چه می‌گویم. اصلا لازم نیست روی سرنوشتم عسل بپاشی و شیرینش کنی. با فرمان‌های خوشحال کننده و شخصی رهین منتت نکن. از من نخواه به سازمان‌های مخصوص برگزیدگان فانی که به روی همه باز نیست، ملحق بشوم. . .

نیلا
9789648573541
۱۳۹۳
۹۶ صفحه
۶۵۱ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جروم دیوید سالینجر
صفحه نویسنده جروم دیوید سالینجر
۲۱ رمان جروم دیوید سالینجر نویسنده معاصر آمریکایی بود. رمان های پرطرفدار وی مانند ناتور دشت در نقد جامعهٔ مدرن غرب و خصوصاً آمریکا نوشته شده‌اند. اطلاعات اندکی دربارهٔ زندگی سالینجر منتشر شده است و او با توجه به شخصیت گوشه‌گیر خود همواره تلاش می‌کند دیگران را به حریم زندگی‌اش راه ندهد. او در سال ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک از پدری یهودی و مادری مسیحی به دنیا آمده است. در هجده، نوزده‌سالگی چند ماهی را در اروپا گذرانده و در سال ۱۹۳۸ هم‌زمان ...
دیگر رمان‌های جروم دیوید سالینجر
ناطور دشت
ناطور دشت این کتاب از روز اول انتشارش یعنی سال 1952 تبدیل به پدیده‌ای جهانی شد و تا امروز هم از کتاب‌هایی بوده که هیچ‌وقت از محبوبش کاسته نشده، دلیل واضح اما پیچیده‌ای دارد. واضح بودنش در این است که راوی کتاب، شما را با خودش پیش می‌برد بدون اینکه از شما چیز زیادی بخواهد. اما پیچیدگی‌اش درست در این است که ...
بالا بلندتر از هر بلندبالایی
بالا بلندتر از هر بلندبالایی این داستان در سال 1963 به چاپ رسید و باز هم دو داستان بلندی است درباره خانواده گلس. محور اصلی داستان زندگی و مرگ تراژیک سیمور گلس ارشد ـ یا در واقع مرشد ـ فرزندان خانواده گلس است که از زبان بادی گلس روایت می‌شود. بسیاری از منتقدان، بادی گلس را خود دیگر سلینجر خوانده‌‌اند.
فرنی و زویی
فرنی و زویی اگه یه مرد پایین یه تپه با گلوی بریده که آروم و آهسته خون می‌ریزه و جونش رو قطره قطره در‌می‌آره، دراز به دراز افتاده باشه و یه دختر زیبا یا یه زن پیر مجبور باشه با یه کوزه قشنگ درست روی سرش از کنارش رد بشه، مرد باید بتونه روی یه دستش بلند شه و ببینه کوزه صحیح و ...
هفته‌ای یه بار آدمو نمی‌کشه
هفته‌ای یه بار آدمو نمی‌کشه مرد جوان ایستاد و ساعت شنی‌اش را سرسری گذاشت روی میز، تنها راه این کار همین بود. بهش گفت: ((قراره ویرجینیا خیلی بیاد دیدنت، عشقی. خیلی هم می‌خواد ببردت سینما.هفته‌ دیگه یکی از فیلم‌های قدیمی دابلیو سی فیلدز رو تو ساتن نشون می‌دن. تو هم که فیلدز رو دوست داری)).
مشاهده تمام رمان های جروم دیوید سالینجر
مجموعه‌ها