رمان خارجی

انزجار

(Disprezzo)

موراویا در این داستان، برداشت جدیدی از ماجرای اودیسه، اثر جاودانی هومر شاعر حماسه سرای یونان باستان دارد و تعبیر و تفسیری از آن را از دریچه فلسفه بدبینانه خود در زندگی قهرمانانش پیاده می‌کند. قهرمانانی که حتی شرافت و شهامت مردمان روزگار قدیم را ندارند که با خون، لکه ننگ را از دامن خود بزدایند.

پرویز شهدی
آوای الف
9786009394012
۱۳۹۳
۲۴۰ صفحه
۷۰۱ مشاهده
۰ نقل قول
آلبرتو موراویا
صفحه نویسنده آلبرتو موراویا
۱۷ رمان آلبرتو موراویا یکی از رمان‌نویسان برجسته ایتالیا در سدهٔ بیستم بود. موضوعات آثار او جنسیت، بیگانگی و وجودگرایی بود. معروف‌ترین اثر او رمان ضدفاشیستی دنباله‌رو است. او در سال ۱۹۴۱ با السا مورانته (رمان نویس که رمان مشهور تاریخ از اوست) ازدواج کرد که در سال ۱۹۶۲ از هم جدا شدند.
دیگر رمان‌های آلبرتو موراویا
آدم بدشانس (مجموعه داستان‌های رمی 2)
آدم بدشانس (مجموعه داستان‌های رمی 2) "آدم بدشانس" جلد دوم از مجموعه داستان‌های رمی آلبرتو موراویاست و پس از "من که حرفی ندارم" منتشر شده است. موراویا از نویسندگان مطرح و نام‌آور نیمة دوم قرن بیستم است که در داستان‌هایی کوتاه، با طنزی خاص و توصیف‌هایی دقیق، قدرت روایتگری و شخصیت پردازی خود را نمایان می‌سازد.
داستان‌های رمی نو
داستان‌های رمی نو آلبرتو موراویا در 1907 در خانواده متمولی در رم متولد شد. تا سن 16 سالگی با سل استخوان دست به گریبان بود. بعد از این دوران که به گفته خودش از مهم‌ترین تجربیات زندگی اوست تا پایان عمر به ادبیات پرداخت و تقریبا هر سال یک کتاب منتشر کرد. داستان‌های رمی نو موراویا در 1959 به چاپ رسید. این کتاب ...
خوشبختی در ویترین
خوشبختی در ویترین میلونه دیگر جوش آورده بود: کجا؟ چطور؟ مگر همیشه به ما نمی‌گفتند که زیر خاک ایتالیا چنین چیزهایی پیدا نمی‌شود؟. . . نه نفت، نه آهن، نه ذغال سنگ، نه خوشبختی. . . این کتاب با 15 داستان کوتاه، جلد دوم از مجموعه داستان‌های طنز و سورئالیستی آلبر موراویاست که جلد اول آن پیشتر با عنوان (گوساله دریایی) به چاپ ...
همه کاره و هیچ کاره
همه کاره و هیچ کاره چه کارهایی که نکردم. از پایان جنگ تا به امروز دست کم دوبار در سال شغل عوض کردم؛ ولی شغل که چه عرض کنم، خودش یک جور بی‌‌کاری بود. برادر شیری من، که مهندس الکترونیک و آدم دقیق و متعصبی‌ست، همان کسی که گاهی پیشش می‌رفتم تا نصیحتم کند، یک روز صریح و پوست کنده به من گفت: «تو سرافینو، ...
مشاهده تمام رمان های آلبرتو موراویا
مجموعه‌ها